نيست؛ زيرا اين جنبه در [سخنان ]پيشينيان نبوده است؛ بلكه در عصر پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله حادث شده بود و حاصل گفتار مخالفان اين بودكه علوم [ قرآن ]جديد نيست؛ بلكه پيامبر اين سخنان را از پيشينيان گرفته و نشانه نبوّت خود قرار داده است.
و معناى كلام خدا كه از قول مخالفان نقل مىكند: «اين قرآن چيزى جز افسانههاى پيشينيان نيست» (انعام (۶) / ۲۵) يعنى اينكه كلمات و علوم رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله برگرفته از علوم سابق است. همچنين اينكه خدا از قول مخالفان مىفرمايد: «اين قرآن جز دروغى كه آن را بافته [چيز ديگرى] نيست و گروه ديگر بر اين كار او را يارى كردهاند.» (فرقان (۲۵) / ۴) و همچنين اينكه: «و خواهند گفت اين دروغى ديرينه است.» (احقاف (۴۶) / ۱۱) و خداوند پس از گفتار مخالفان، قرآن را به حديث بودن توصيف كرده است؛ يعنى علوم آن جديد است؛ على رغم گفتار مخالفان كه آن را قديم مىدانند. [ خداوند در مقابل اين گفتار، آيات زير را] نازل فرمود: «آيا اين سخنِ نو را سست و كوچك مىشماريد؟» (واقعه (۵۶) / ۸)و آيه شريفه «و كسى كه اين سخن جديد را تكذيب مىكند» (قلم (۶۸) / ۴۴) و آيه شريفه «پس به چه سخن تازهاى بعد از قرآن، ايمان خواهند آورد؟» (اعرف (۷) / ۱۸۵؛ مرسلات (۷۷) / ۵۰)و آيه شريفه «خداوند بهترين سخن نو را نازل فرمود...» (زمر (۳۹) / ۲۳؛ ۶: ص ۵ - ۶)
پس روشن شد كه طعن مخالفان نسبت به علوم و معارف قرآن بوده است؛ چرا كه آنها خيال مىكردند علوم قرآن از پيشينيان گرفته شده، پس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله به اين نكته تحدّى مىكند كه قرآن، بهترين سخن تازه است و باطل كننده همه علوم بشرى است و در هيچ آيهاى تحدّى به فصاحت قرآن نشده تا مخالفان براى انكار، به اين جنبه طعن كنند.
5. جهت معجزه بودن علوم و معارف قرآن
روشن شد كه از نظر مرحوم ميرزا مهدى، وجه اعجاز قرآن، علوم و معارف