در مقام اداء، داراى تناسب بين حروف است.
ميرزا مهدى اصفهانى با استناد به روايات فراوانى از عامّه و خاصّه، اثبات مىكند كه زبان حضرت آدم عليه السلام عربى فصيح بوده است (نك. 38: ج 1، ص 283؛ 22: ج 1، ص 58؛ 21: ج 1، ص 5) سپس در اثر سركشى بشر و اختلاط اولاد آدم با جنّ و انسانهايى غير از اولاد پدرشان، عربى ملحون شد. سپس خداوند، بعد از مندرس شدن زبان عربى، مجدّداً عربى فصيح را به حضرت اسماعيل عليه السلام الهام كرد. (نك. 2: ص 23؛ 40: ج 35، ص 141؛ 17: ج 1، ص 221؛ 38: ج 1، ص 283؛ 23: ج 1، ص 435؛ 45: ج 11، ص 490؛ 43: ج 2، ص 203) پس از آن، باز هم اين زبان از مفهوم خود منحرف گشت (23: ج 1، ص 368؛ 3: ج 4، ص 3) و در آن حذف، انقلاب، تغير و تبديل صورت گرفت و زبانهاى سريانى و عبرى از آن متولّد شد. خداوند متعال مجدّدا اين لغت را با انزال قرآن مجيد - كه در نهايت فصاحت است - احياء كرد. (18: ج 3، ص 360؛ 34: ص 298؛ 44: ج 8، ص 397) بنابراين، واجب است كه قرآن اساس تعليم لغت فصيح قرار گيرد و چون قرآن در منازل پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام نازل شده و تكلم به عربى فصيح به ايشان الهام گرديده است۱، لذا ضرورت دارد كه جهت ضبط و يادگيرى لغت عربى فصيح به ايشان مراجعه شود.
5-2) حديث بودن قرآن
نكته ديگرى كه مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى بدان متذكّر شدهاند، «حديث» و بلكه «احسن الحديث» بودن قرآن مجيد است. ايشان مىفرمايد: حديث در لغت به معناى مطلب جديد (5: ج 1، ص 131؛ 4: ج 2، ص 36) و در مقابل مطالبى است كه در عرف عموم رواج دارد. قرآن مجيد نيز در آيات: 6 جاثيه، 23 زمر، 33و 34 طور، خود را «حديث» و «احسن الحديث» معرفى كرده است.
1.مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى، خطب، ادعيه، مواعظ و روايات اهل بيت عليهم السلام را شاهدى بر صدق مدّعاى خويش معرفى مىآورد.