گرفته و تصوّف از آنها جدا شده است... حكمت بشرى در شرق و غرب عالم تا به امروز، منتشر شده و دهريّه، طبيعيّه و مادّىگرايان از آن انتشار يافتهاند.
به اعتقاد آيتاللَّه ميرزا مهدى اصفهانى معارف و علوم بشرى، از دو راه حاصل مىشود: يكى راه برهان و ديگرى راه عرفان يا شهود و عيان. آنگاه پس از بيان اين موضوع، مىنويسد:
شكّى نيست كه در هر دو طريق، ميزان تامّ و تمامى براى تمييز حق از باطل نيست؛ زيرا در مسائل فلسفى، برهانى كه نتيجه يقين به واقع باشد، وجود ندارد. و شاهد يقينى بر اين بيان، اختلاف بزرگان بشر در مسائل فلسفى است. اهل اطّلاع مىدانند مسئلهاى از مسائل فلسفى - چه در الهيّات و چه در طبيعيّات - نيست كه مورد اختلاف نباشد؛ چنان كه ارسطو مىگويد: در الهيّات راه يقين نداريم... و امّا عيان و شهود، طريق امتياز حقّ از باطل ندارد و مكاشفين در قسمتى از مطالب مهم با يكديگر اختلاف دارند و يكديگر را تكذيب مىكنند. (46: ج 1، ص 66 - 67)
ايشان در جاى ديگر مىفرمايد:
روشن و آشكار است كه اساس علوم و معارف بشرى... بر يقين و جزم نهاده شده است و بالاترين يقين نزد ايشان چيزى است كه به حواسّ ظاهرى حاصل گردد و مادّيّون بر اين باورند؛ امّا چون ذات جزم و يقين، نور و كشف نيست، بنابراين، در ميان اين يقينها، درست و غلط، حقّ و باطل، علم و جهل و راست و دروغِ را نمىتوان جدا كرد و بشر ميزانى براى تمييز آنها ندارد. پس اساس علوم بشر بر اختلاف است و آنها رافعى براى اين اختلاف ندارند. در نتيجه، جزم و يقينشان، تنها ظلمت و جهل است و مجزومات و متيقّناتشان جز مظلمات و مجهولات نيست.
ميرزاى اصفهانى يادآور مىشود كه قرآن نيز به تاريكى و گمراهكنندگى معارف بشرى، تذكّر داده است. از نظر ايشان، اين موضوع به نور عقل نيز كشف مىشود؛ زيرا نور عقل به ذات خود كاشف اين حقيقت است كه يقين وجزم [حاصل از برهان] نور و روشنايى نيست؛ بلكه صرفاً يك حالت و كيف نفسانى است. لذا