اعجاز و تحدّى قرآن از نظر آيت ‏اللَّه ميرزا مهدى اصفهانى - صفحه 65

يقينِ حاصل از برهان يا شهود در اثر رياضت، ثمرى در پى ندارد كه درستى اين برهان و آن شهود، نزد خود آنان هم مورد ترديد است. در مقابل، راه قرآنى بر معرفت فطرى استوار گشته و راه شكّ و ترديد را بر همگان بسته است. مرحوم ميرزاى اصفهانى مى‏نويسد:
پس سنخ حكمت و هدايت قرآن غير از سنخ حكمت و هدايت بشرى است و دومى براى آن ممتنع است؛ در نتيجه آوردن كلامى مثل آن نيز ممتنع و محال خواهد بود. حكمت و هدايت قرآن... عيناً تذكّر به كسى است كه بندگان او را به فطرتشان مى‏شناسند و هنگامى كه از وسائل مادّى، منقطع مى‏شوند و به الجاء و اضطرار مى‏رسند و همه اسباب مادّى از بين مى‏رود، او را مى‏يابند. اين عين حضور در مقابل پروردگار عزيز و بلندمرتبه، رسيدن به مقام حضور او، يافتن و معرفت او به خود او و عين روشن شدن به نور عرش خداست. اين است معراج براى لقاى خداوند و بالا رفتن در درجات معرفت او تا بى‏نهايت. و اين است كشف حقايق اشياء به نور خداى تعالى. اين حكمت و هدايت جديدى است كه با سنخ حكمت و هدايت بشرى تباين دارد. به همين جهت، خداى بلند مرتبه اين قرآن و كتاب مبين را به «احسن الحديث» توصيف كرده است.
ميرزا مهدى اصفهانى سپس با استناد به آيه 30 سوره روم و آيه 172 سوره اعراف، قرآن را پايه‏گذار تذكّر به امورى مى‏داند كه مردم، آن امور را بالفطره مى‏شناسند. ايشان با استفاده از كلام امام اميرالمؤمنين عليه السلام در خطبه اوّل نهج‏البلاغه، مراد از ميثاق را تبيين مى‏كند و مى‏افزايد:
بسا آيات صريح در تذكّر به كسى كه [ بندگان ] او را در بأسا و ضرّاء مى‏شناسند. و قول رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله عالم را پر كرده است كه: «هر مولودى بر فطرت متولّد مى‏شود.» (24: ص 331؛ 39: ج 2، ص 13) و دعوت قرآن و رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله به سوى كسى كه اللَّه ناميده مى‏شود [ فراوان است‏]. اين كلمه [ يعنى اللَّه‏] در لغت عرب براى كسى وضع مى‏شود كه خلق در مورد آن در وله و حيرت‏اند و [ در

صفحه از 83