عين ]اشتياق به او، از او بر حذر و ترساناند. (نك. 1: ج 1، ص 62؛ 5: ج 13، ص 467 - 469؛ 36: ج 4، ص 290)
ايشان سپس با روايتى از اميرالمؤمنين عليه السلام اين معنا را محكم مىسازد (24: ص231؛ 11: ج 1، ص 231) و مىگويد: «اللَّه» در فارسى به معناى «ذات حيرتانگيز و خشيتآميز» است. آنگاه امر به نمازهاى يوميّه و تكبير و تسبيح و تهليل و صلوات را تذكّرى به خداى معروف فطرى بشر معرّفى مىكند.
مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى دليل تحيّر و خشيت بندگان را «مفهوم و معقول نبودن خدا در عين عيان بودن او» مىداند و چنين معرفتى را كه خارج از عقل و علم و فهم است، معرفت اللَّه باللَّه مىنامد. ايشان - بدون اينكه اشكالِ منكران عالم عهد و ميثاق مبنى بر عدم اطّلاع افراد بشر از وجود چنين عالمى را طرح كند (نك. 41: ص 53) - در پاسخ اين اشكال مىفرمايد:
نحوه تذكّر به كسى كه بشر او را به فطرتش مىشناسد، در آيات ظاهر است؛ در حالى كه در روايات تصريح نشده كه علّت [ وجود] عالم عهد و ميثاق، تذكّر بشر به آن عالم است... زيرا مولاى ما اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: «پيامبرانش را پشت سر هم فرستاد تا ميثاق فطرت او را از آنها بطلبند و ايشان را به نعمت فراموش شده خود، تذكّر دهند.» و آن حضرت - كه روحم فداى او باد - نفرمودند: «تا عالم عهد و ميثاق را براى مردم يادآورى كند.» پس تذكّر [ انبياء و حجج الاهى] به نعمت معرفت است نه رؤيت [ عالم عهد و ميثاق]؛ چراكه نصّ روايات، فراموشى رؤيت و اثبات معرفت در قلوب است. (نك. 8: ج 1، ص 376 و 438؛ 40: ج 5، ص 237)
مرحوم آيتاللَّه ميرزا مهدى اصفهانى اشتغال قلوب به توهّمات و توصيفات عقلى را مايه احتجاب مردم از معروف فطرى خود مىداند و در باب علّت عدم تذكّر برخى از مردم مىفرمايد:
وامّا علت عدم تذكّر برخى از مردم به كسى كه او را به فطرت خود مىشناسند، در روايت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله صريح است [ كه فرمود] : «هر مولودى بر فطرت