در معرض قتل و حبس و طرد قرار داشتند. گناهشان فقط اين بود كه حامل علوم قرآناند و غاصبان، از توجّه مردم به ايشان، به خاطر علومشان مىترسيدند. (6: ص 7 - 8)
8. راهكار غاصبان براى مخفى كردن وجه اصلى اعجاز قرآن
روشن شد كه به اعتقاد مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى، سلطهجويان و غاصبان خلافت، جهت دستيابى به خواهشهاى نفسانى خود، مردم را از علوم و معارف الاهى دور ساختهاند و در ترويج معارف بشرى - كه عين تاريكى و گمراهى است - كوشيدهاند. بر اساس همين سياست، غاصبان با جدّيّت مىكوشند تا قلب و فكر مردم را از جنبه هدايتى قرآن منحرف كنند. در اين راستا: 1. علوم قرآن را هم سنخ علوم بشر قرار دادهاند. 2. پيغمبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله را مجتهد معرّفى كردهاند. 3. احكام را بر پايه قياس بنا نهادهاند. 4. در ترويج و محوريّت علم ادبيّات كوشيدهاند. 5. قلوب و افكار مردم را با اشعار فصيح و مباحث لغوى مشغول ساختهاند. 6. باب تكلّم در علوم قرآن را گشودهاند تا همگان [ بدون علم] در اين مورد سخن گويند. 7. علم كلام را بنيان نهادهاند و مطالب قرآن را با بيان متكلّمان خلط كردهاند. در نتيجه، قرآن - كه براى رفع اختلاف بشر نازل شده بود - موضوع اختلاف قرار گرفت.
سلطهجويان و حقّستيزان، هدف خويش را با ترجمه فلسفه و كتب يونانى و مباحث متفلسفان محكم ساختند و مطالب فلسفى و تعليمات فيلسوفان را رواج دادند. بر اساس اين اقدامات، كار را به جايى رساندند كه الفاظ قرآن و سنّت را بر اساس ارتكازات ذهنى مسلمانان - كه حاصل معارف بشرى بود - تأويل كردند و همه آنها را به آنچه به حسب آراء خود تنقيح كردهاند، ارجاع دادند. به طور خلاصه، راهكارهاى سلطهجويان و غاصبان خلافت از نظر مرحوم ميرزا، عبارتاند از:
1. منصرف كردن افكار و قلوب مردم به اينكه جنبه اعجاز قرآن، فقط فصاحت و بلاغت آن است. 2. نشر و ترويج علوم ادبى و نحوه قرائت قرآن. 3. همسنخ قرار