معارف الاهى است و ايشان پدران امّت و حافظ ديناند. لذا امامان اهل بيت عليهم السلام با وجود فشارها و سختيهاى فراوان، به ترويج و تحكيم پايههاى دين پرداختند و در اين راه، مشقّاتى را - كه فوق طاقت بشر عادى است - متحمّل گرديدند. ايشان با همه موانع موجود، علوم و معارف قرآن را ظاهر ساختند، تباين علوم قرآن را با علوم بشرى آشكار كردند، غلط ارجاعدهندگان به علوم بشرى رانشان دادند و مكر حيلهگران را باطل كردند.
مرحوم ميرزا مهدى مىنويسد:
عجيب است كه ائمّه اهل بيت عليهم السلام در مسائل فرعى، كمال تقيّه را مراعات مىفرمودند، امّا در باب معارف الاهى مردم را به سوى خود مىخواندند و تصريح مىكردند كه اين علوم نزد ماست. زيرا حفظ اصول دين و بقاى شريعت در اين كار بود و حفظ دين از حفظ نفس، مهمتر است؛ لذا ائمّه عليهم السلام قتل، حبس و سختىهاى ديگر را [ براى حفظ دين] تحمّل كردند... . آيا كافى نيست كه همه قرآن نزد اميرالمؤمنين عليه السلام بود و ايشان موارد [ شأن] نزول آيات را مىدانست؛ آيات مكّى و مدنى را مىشناخت؛ به اينكه آيهاى در سفر نازل شده يا در حضر، آگاه بود؛ به تفسير و تأويل آيات عالم بود؛ تقدّم و تأخّر آيات را مىدانست و به ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه، علم داشت.
به اعتقاد ايشان با اين توضيحات، بر هر عاقلى واجب است كه:
الف) الفاظ قرآن مجيد و كلام رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله را بر مصطلحاتى كه براى مخفى داشتن علوم قرآن تأسيس شدهاند، حمل نكند.
ب) به ارتكازات تثبيت شده در اذهان عامّه مسلمانان، اعتنا نكند.
ج) در اين امور، به متن بيانات رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و اهل بيت عليهم السلام رجوع كند و الفاظ قرآن را بر معانى لغوى - كه قرآن بر آن نازل شده است - حمل كند. زيرا:
- اوّلاً: به تصريح قرآن مجيد، كلام خدا داراى تأويل، محكم و متشابه است و بر اساس روايات، قرآن كريم، ظهور و تا هفتاد لايه بطون دارد.