روايات فراوانى، به يادگيرى زبان عربى - ضمن پرهيز از عربى متداوّل و مرسوم - امر كردهاند. (26: ص 345؛ 28: ص 258) مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى پس از مطرح كردن چند روايت از امامان اهل بيت عليهم السلام با استناد به حديثى از حضرت جواد عليه السلام (33: ج 6، ص 221) مىنويسد:
تكميل دين، شناخت عقل و احكام آن و دستيابى به فتاواى معصومين عليهم السلام بر تعليم عربىاى كه بشر آن را گرد آورده، متوقّف نيست... راه تعليم عربى، همان راه فطرى است كه نزد همه عقلاء در مقام تعلّم لغات مختلف، دائر است.
از نظر ايشان، آنچه امروزه به عنوان علوم عربى تدوين شده - اعمّ از لغت، صرف، نحو و... - همگى موجب ملحون شدن زبان عربى گرديده است. (رك. 39: ج 4، ص 466) لذا روشن است كه سلطهجويان در اين مورد هم خدعه كردند و جهت مخفى كردن علوم قرآن، اميرالمؤمنين عليه السلام را به حاشيه راندند و علم عربى را بر اساس زبان اعراب باديهنشين، تنظيم كردند. از اين رو، در روايات اهل بيت عليهم السلام تعليم عربى تدوينشده از سوى دستگاه حاكم، بسيار نكوهش شده است (نك. 12: ج 3، ص 627؛ 33: ج 17، ص 329؛ 40: ج 1، ص 218) و امامان عليهم السلام با صراحت، اين عربى را «سهك» به معناى چيز متعفّن و بدبو ناميدهاند (44: ج 4، ص 279 - 280) و تأكيد فرمودهاند كه اصحاب عربى، اين كلام را از مواضع آن منحرف كردهاند.
با اين حال، هر چند اميرالمؤمنين عليه السلام به حاشيه رانده شد و مجال تعليم عربى فصيح را - بر اساس قرآنى كه جمع آورى كرده بود - نيافت، امّا جهت حفظ قرآنى كه در دست مردم بود، باب تعليم عربى را براى ابوالاسود گشود. ميرزا مهدى اصفهانى پس از ذكر اين نكات، مىفرمايد:
اى صاحبان خرد! از مكر خلفاء و تدوين اين علم عربى، با مراجعه به عرب باديه، عبرت بگيريد. آنها كار را به جايى رساندند كه آموختن عربى مدوّن را به فرزندان كسى كه فصيحترين عرب بود،۱ توصيه كردند؛ كسانى كه از زبان
1.أفصح من نطق بالضادّ» وصف نبىّ اكرم - صلّى اللَّه عليه و آله - است. (ويراستار)