متفاوت، با عرب محشور بودند. اين افراد، بدون آموختن عربى مدوّن و صرفاً با دانستن مفاهيم واژهها، به سادگى، قادر بودند با عرب معاشرت كنند و محكمات قرآن، خطبهها، مواعظ و ارشادات صادره از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و امامان اهل بيت عليهم السلام را بفهمند. اين طريق فطرى و عقلايى در فهم مرادات زبانهاى مختلف، در امور عادى و متعارف است.
مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى معتقد است كه زبان عربى بايد از دوران كودكى و به صورت گام به گام، تعليم شود. از نظر ايشان، ابتدا بايد به اطفال، مفاهيم و واژههاى شهادتين آموخته شود؛ سپس مفاهيم واژههاى اذكار تعليم گردد؛ پس از آن، به آموزش مفاهيم واژههايى كه در نماز به كار مىروند، پرداخت؛ بعد، كم كم، به سراغ آياتى رفت كه مربوط به امور تذكّرىاند.
چون بناى قرآن بر اعتماد به قرائن منفصل است، براى فهم مفاهيم تركيبى آيات، ناچار از انضمام خطبهها و روايات وارد شده در ذيل آيات هستيم. با انضمام اين خطبهها و روايات و يادگيرى مفهوم واژههاى آنها، باب تدبّر در قرآن مجيد و فهم مفاهيم تركيبى از كتاب و سنّت باز مىشود. بدين ترتيب، فهم مقصودِ فتاواى صادره از رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام براى عامىترين و جاهلترين مردم نيز به سادگى ميسّر خواهد بود و همگان به درك مسائل در احكام فرعى قادر مىشوند.
از آنجا كه ردّ متشابهات به محكمات واجب است، مراد از متشابهات به هنگام رجوع به محكمات، آشكار مىشود و به اين وسيله، باب تعلّم عربى و تكلّم به آن به فصيحترين وجه، گشوده و زبان عربى، زبان جامع بين امم مختلفه مىشود.
نتيجه
از نظر مرحوم ميرزا مهدى اصفهانى، جهت اعجاز قرآن، علوم و معارف الاهى آن است نه فصاحت و بلاغت آن.