جهت طعن كافران به علوم و معارف و عموميّت و شمول اعجاز قرآن در تمام اعصار، دلايلىاند كه ميرزاى اصفهانى در اثبات مدّعاى خويش مطرح كرده است.
ايشان علّت معجزه بودن علوم و معارف قرآن را كلام اللَّه بودن و حديث بودن آن مىداند و معتقد است كه قرآن به جهت ارائه سنخ جديدى از حكمت و هدايت، تذكّر بندگان به معرفت فطرى و اثاره عقول بشر، همواره جديد و با طراوت؛ است در مقابل علوم بشرى كه به مرور زمان، كهنه مىشوند و از بين مىروند.
توجّه مردم به اين جهت، آنها را به سمت حاملان علوم قرآن سوق مىداد؛ از اين رو، غاصبان خلافت، توجّه مردم را به جهت فصاحت و بلاغت قرآن منصرف كردند.
اقدام غاصبان خلافت، موجب دورى مردم از حكمتها و معارف كتاب خدا شد؛ لذا براى بهرهمندى از علوم الاهى قرآن و خارج شدن از جهل و گمراهى، بايد به حاملان علوم قرآن رجوع و با توجّه به تعاليم ايشان، به تدبّر در قرآن پرداخته شود.
والسلام على المهديّ الذي يملأ الأرض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلماً و جوراً.
منابع
قرآن.
نهجالبلاغه.
1. ابناثير، مباركبن محمّد. النهاية في غريب الحديث و الأثر. تحقيق: طاهر احمد الرازى و محمود محمّد الطناحى. قم: مؤسّسه اسماعيليان، 1367ش.
2. ابنبطريق، يحيىبن الحسنبن الحسين الاسدى. عمدة عيون صحاح الأخبار. تحقيق: جامعة المدرّسين. قم: مؤسّسة النشر الاسلامى التابعة لجماعة المدرّسين، 1407ق.
3. ابنعساكر. تاريخ مدينة دمشق. تحقيق: على شيرى. دمشق: دارالفكر، 1415ق.
4. ابنفارس، احمد. معجم مقاييس اللّغة. تحقيق: عبدالسلام محمّد هارون. مصر: شركة مكتبة و مطبعة مصطفى البابى الحلبى و اولاده، 1389ق.