بازگوكننده آن پيشآمد، يا روشنگر قانون مربوط بهآن باشد. مقصود آنكه، سبب نزول رويدادى بود كه در زمان پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله پديد مىآمد يا پرسشى بود كه از ايشان مىشد؛ پس يك يا چند آيه، از سوى خداى بزرگ، براى پاسخ اين پرسش، يا بيان آنچه بدان رخداد وابسته بود، فرود مىآمد.
4- 3) مفسّران شيعه، اغلب از تعبير «شأن نزول»، بهجاى اصطلاح «سبب نزول» استفاده مىكنند. شايد از آن جهت كه از مفهوم سبب، تصوّر الزام و علّيّت پيش نيايد.
4- 4) بههرحال، معناى دقيق اسباب نزول را مىتوان چنين دانست: «جهات و جوانب حادثه يا مسئلهاى كه زمينه يا مقدّمه نزول آيه يا آياتى بودهاست.» به بيان ديگر، «ابعاد زمانى، مكانى، موضوعى، وضعيّتى و شخصيّتىِ فضاى نزول» به عنوان «سبب نزول» مورد بررسى قرارمىگيرد.
5 . انواع سبب نزول
از آنجاكه عالمان علوم قرآنى، براى تمامى آيات قرآن، سبب نزول نيافتهاند و فرود بسيارى از آيات و سور را بدون حادثه و مسئله پيشآمده پنداشتهاند، براى كتاب خدا، دو نوع سبب نزول برشمردهاند:
5- 1) سبب نزول خاصّ: اين دسته از اسباب نزول، همان حوادث يا مسائل ويژهاىاند كه زمينهساز يامقدّمه نزول يك يا چند آيه معيّن بوده و فضاى زمانى، مكانى، انسانى و موضوعى فرودآمدن آن آيه يا آيات را تشكيل دادهاند. ازاينرو، به آنها «سبب نزول خاصّ» گفته مىشود.
در علوم قرآنى، مبحث «اسباب نزول»، اغلب، درباره اهمّيّت، فايده، ابعاد قابل شناخت، راههاى تشخيص سبب حقيقى و ارزشيابى روايات اسباب نزول خاصّ، به گفتوگو مىپردازد.
5- 2) سبب نزول عامّ: مقاصد و اهدافى كه نزول تمامى قرآن يا بخش عمدهاى