ولى با توجّه به انسانشناسى روايى، خيلى روشن و واضح است كه مراد از «كُم» در اين آيات، همين انسان موجود در اين دنياست؛ همين انسان پيش از اين، به روح و بدنش از خاك آفريده شده است؛ نه جدّ اعلاى اين انسان كه حضرت آدم باشد.
در رواياتِ شكلگيرى جنين در رحم، به اين نكته تصريح شده است كه روحى كه در چهار ماهگى دميده مىشود، غير از روح قديم است. در روايات ديه، تغيير و تبديل در نطفه، به وجود روح قديم در آن، مستند شد. مراد از روح قديم در صورتى روشن مىشود كه اين روايات، با روايات خلقت ارواح قبل از ابدان، تركيب روح با بدن در عالم ذرّ و انتقال انسان كامل - مركب از روح و بدن - در صلبها و رحمها ضميمه شود.
با توجّه به اين مطالب، گستره و عمق مباحث مربوط به عالم ذرّ در روايات اهل بيت عليهم السلام معلوم مىشود. امّا اثبات تواتر معنوى روايات عالم ذرّ، به اين اندازه دقّت و تحقيق نياز ندارد. در اين باب، آن قدر روايات صريح و روشن هست كه بتوان به آسانى مدّعى تواتر آنها شد. در اينجا به نقل كلمات برخى از صاحبنظران و محقّقان در معارف اهل بيت عليهم السلام اكتفا مىكنيم. كسى كه اندكى در روايات اهل بيت عليهم السلام كار كرده باشد و مضامين روايات را شناخته باشد، گفتار اين بزرگان را تصديق مىكند.
1. مرحوم شيخ حرّ عاملى
ايشان در كتاب الفصول المهمّة، باب 106 را به اين صورت عنوان كرده است: «إنّ اللَّه سبحانه كلّف الخلق كلَّهم بالإقرار بالتوحيد و نحوه في عالم الذرّ: همانا خداوند متعال همه خلق را به اقرار به توحيد و مانند آن در عالم ذرّ، تكليف كرده است.»
شيخ حرّ، پس از نقل هفت حديث در اين باب مىگويد:
صدوق در كتب خويش اين احاديث و نظير آنها را روايت كرده است و همين طور، صفّار و برقى و حميرى و ديگران. مىگويم: احاديث در اين باب، بسيار