گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب «مكتب در فرآيند تكامل» بخش دوم كتاب‏ - صفحه 146

اعتقاد به نمردن است. در حاليكه در كتاب الكيسانيه فى التاريخ و الادب، وداد قاضى نقل مى‏كند كه كيسانيه به هنگام مرگ محمّدبن حنفيه ادّعا كردند: «شبه له...» يعنى همان اشتباهى را كه نصارى درباره عيسى عليه السلام كردند، مسلمين مرتكب شدند. يعنى تصور كردند كه محمّدبن حنفيه مرده است، در حاليكه اشتباه شده و نمرده است. اين اعتقادى بود كه كيسانيه داشتند، با اين حال نمى‏توان از اين نتيجه گرفت كه «سواد اعظم» مسلمانان اعتقاد به غلو را به معناى اعتقاد به نمردن كسى مى‏دانسته‏اند. ضمن اينكه خود وداد قاضى قبول ندارد كه سيد حميرى شيعه شده باشد و اين شعر را منسوب به او نمى‏داند. بنابراين نمى‏توان بنابر يك قول كه در آن مناقشه هست، نتيجه گرفت كه غلو به معناى اعتقاد به نمردن كسى است.
با توجه به معنى غلو بايد گفت كه نويسنده در توضيح معناى غلو به خطا رفته، به اين معنى كه صرف اعتقاد به زنده بودن كسى و غيبت او غلو تلقى نمى‏گردد، بلكه آنچه غلو شناخته مى‏شده اعتقاد به خلود، حلول و يا الوهيت يك انسان بوده است، چنانكه كيسانيه نيز قائل به تشبه ائمه خود به خدا بوده‏اند. ضمن اينكه غلات كار ديگرى كه انجام مى‏دادند، تشريع و تغيير احكام بوده است، كه منجر به اباحه‏گرى مى‏شده است.

معنا و مفهوم تفويض:

در صفحات 69 و 70 مؤلّف به معناى تفويض پرداخته است و تعريف تفويض را بر اساس برخى متون روايى و كتب مفوضه استخراج كرده است. اشكالى كه بر روش كار مؤلّف وارد است اين است كه روش روشنى براى نقد متون شيعى و يا معيار مشخصى براى درستى و نادرستى و قابل استناد بودن يك مطلب، يا يك روايت ارائه نمى‏دهد. ضمن اينكه در برخى موارد به كتبى به عنوان منابع اعتقادى شيعه اشاره شده كه نمى‏توان آنها را جزء كتب شيعه به شمار آورد مثل كتاب هدايه الكبرى حسين‏بن همدان خصيبى و يا كتاب الهفت منسوب به مفضل‏بن عمر كه

صفحه از 146