گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب «مكتب در فرآيند تكامل» بخش دوم كتاب‏ - صفحه 147

درباره آنها صحبت خواهيم كرد.
معنايى كه مؤلّف از تفويض ارائه كرده اين است كه خداوند كليه امور خلق، رزق، موت و حيات را به ائمه واگذار كرده و هر چه در جهان روى مى‏دهد به اراده آنهاست. ضمن اينكه آنها مى‏توانند حكمى را نسخ، حلال را حرام و حرام را حلال نمايند. آنها به همه چيز آگاهى دارند، به زبان همه انسانها صحبت مى‏كنند و زبان حيوانات را نيز مى‏دانند.
در اينجا تعريفى كه مؤلّف از تفويض ارائه داده، بخشى از آن درست و بخش ديگرى را با مسائل ديگرى خلط كرده است. براى اينكه بدانيم مفوضه چه كسانى بودند و تعريف آنها از تفويض چه بود و چرا ائمه با آن مخالف بودند بايد به منابع اعتقادى شيعه مراجعه كرد. شيخ مفيد در كتاب تصحيح الاعتقاد خود مفوضه را معرفى كرده و اعتقادات آنها را بيان كرده است: «منظور از مفوضه كسانى بودند كه به غلات از جهت عقيده و بخصوص اباحه گرى نزديك بوده‏اند، امّا فرق آنها با غلات در اين بود كه آنها ائمه را مخلوق قلمداد مى‏كردند وليكن خداوند خلقت و رزق ساير موجودات و كليه امور را به آنها تفويض كرده است.» (تصحيح الاعتقاد مفيد ص 133 تا 135).
علامه مجلسى نيز در جلد 25 بحار الانوار چند معنا براى تفويض ذكر مى‏كند و مى‏گويد: «اگر معناى تفويض اين باشد كه خدا آنها را خلق كرده و سپس كليه امور را به آنها واگذار كرده اين كفر صريح و مخالف عقل و نقل است... اما اگر معناى تفويض در امور دين و احكام باشد، دو معنا مى‏توان براى آن قائل شد، اوّل اينكه آنها به راى و گمان خود هرچه را مى‏خواستند حرام و حلال مى‏كردند، اين هم مخالف عقل و نقل است چنانكه نقل شده است گاهى پيامبر براى جواب دادن به سوال سائلى چند روز در انتظار وحى منتظر مى‏ماند تا جواب او را بدهد. اما اينكه در برخى از احكام و حدود مثل تعداد ركعات نماز و نوافل، روزه، نحوه تقسيم ارث

صفحه از 146