گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب «مكتب در فرآيند تكامل» بخش دوم كتاب‏ - صفحه 149

صدوق كه درباره غلات و مفوضه حساسيت زيادى داشته از او در كتاب من لا يحضره الفقيه چند روايت نقل كرده است و به تصريح خود او، تمام روات آن كتاب از نظر او ثقه و قابل اعتماد هستند. رواياتى كه كشى درباره او نقل كرده هم مدح و هم ذم مفضل مى‏باشد، اگر چه اكثر روايات ذم، به جز سه مورد ضعيف مى‏باشد. از بررسى مجموعه رواياتى كه درباره او آمده است نمى توان براحتى درباره او با قاطعيت قضاوت كرد. رواياتى نشان مى‏دهد كه او با خطابى ها ارتباط داشته است، اما نوع اين ارتباط خيلى روشن نيست. در كتاب كشى آمده است كه عده‏اى از اصحاب به امام صادق، از غلات و پيروان ابوالخطاب شكايت كردند و گفتند كسى را معرفى كنيد كه ما براى دانستن احكام به او مراجعه كنيم. حضرت در پاسخ گفتند: قد اقمت عليكم مفضل اسمعوا منه و اقبلوا عنه ... (رجال كشى ص ۳۲۸). يعنى در اينجا حضرت براى مقابله با خطابى‏ها مفضل را معرفى كرده‏اند.
روايتى كه البته در اين ميان جلب توجه مى‏كند؛ در بحار جلد 24 در باب انهم الصلوه و الزكوه (ص 286) آمده است و در كتاب كشى نيز به آن اشاره شده است امام جعفر صادق عليه السلام نامه‏اى به مفضل نوشته‏اند كه در آن بعضى از اقوال غلات و تفاوت آن با ديدگاه ائمه بيان شده است. از مقدمه اين روايت بر مى‏آيد كه حضرت اين نامه را در پاسخ به سوالات او نوشته اند. از مضمون اين نامه و ساير روايات چنين بر مى‏آيد كه مفضل با برخى از غلات به دستور امام رفت و آمد داشته تا آنها را به اعتقاد صحيح راهنمايى كند. از اين جهت ممكن است برخى او را به اشتباه از جمله غلات مى‏دانسته‏اند.
اما از يك منظر ديگر نيز، مى‏توان كلام مؤلّف درباره وارد شدن آثار مفوضه در كتب روايى شيعه را نيز نقد كرد. اگر فرض كنيم مفضل رهبر شناخته شده جريان خطابيه بوده باشد. در ميان روات اهل سنت و شيعه سلسله طبقات استاد و شاگرد شناسايى شده است. مثلاً مشخص است كه يك راوى از چه كسانى روايت مى‏كند

صفحه از 146