گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب «مكتب در فرآيند تكامل» بخش دوم كتاب‏ - صفحه 153

بسيار در اين مورد سخت‏گير بوده‏اند و حتى محدثينى كه در نقل روايات خود توجه لازم را نمى كردند از شهر قم اخراج مى‏كردند. اين سخت‏گيرى تا آنجا پيش مى‏رود كه مرحوم شيخ صدوق انكار سهو النبى را نشانه غلو مى‏داند. با وجود اين سخت‏گيرى‏ها، نمى‏توان براحتى ادعا كرد كه بسيارى از مطالب مفوضه و غلات براحتى وارد كتب شيعه شده است و كسى هم در آن زمان متوجه نشد.
نكته‏اى را هم درباره مسئله سهو النبى اشاره كنم: رواياتى نقل شده است كه صدوق آنها را در كتابش آورده به اين مضمون كه پيامبر در نماز دچار سهو شدند. شيخ صدوق در توضيح اين روايت مى‏گويد ما قائل به اين نيستيم كه پيامبر سهو مى‏كند بلكه قائليم كه گاهى خداوند در مسائلى جزئى، و نه در باب تبليغ احكام، ممكن است پيامبر را به سهو دچار كند تا براى مردم شائبه ربوبيت درباره آن حضرت ايجاد نشود. شيخ صدوق مى‏گويد كه نشانه اهل غلو اين است كه مشايخ قم را به تقصير متهم مى‏كنند. يعنى از آنجايى كه ما قائل به سهو النبى هستيم ما را متهم به تقصير مى‏كنند. شيخ مفيد بطور مفصل به اين مسئله اشكال وارد كرده است. او مى‏گويد نشانه غلو اين است كه ببينيم چه چيزى غلو است و چه كسى حرف غلو آميز مى‏زند، نه اينكه هر كس مشايخ قم را مقصر دانست، غالى باشد. (جهت بررسى بيشتر، خوانندگان گرامى مى‏توانند به مقاله‏اى كه توسط جناب آقاى طارمى در كنگره بزرگداشت شيخ مفيد در باره اختلاف شيخ صدوق و مفيد در اين مسئله نگاشته‏اند مراجعه فرمايند.)
مؤلّف محترم در پاورقى صفحه 63 اسامى برخى از افرادى را كه به آنها نسبت غلو داده شده نقل مى‏كنند، كه البته بعضى از آنها قطعا جزء غلات بوده‏اند، اما درباره همه آنها اتفاق نظر در ميان علماى رجال وجود ندارد و نمى توان با قطعيت حكم به غالى بودن آنها داد. مثلاً چند نمونه را اشاره كنيم: احمدبن محمّد سيارى از كسانى است كه كلينى از آنها روايت كرده است. برخى از احاديث مربوط به تحريف

صفحه از 146