گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب «مكتب در فرآيند تكامل» بخش دوم كتاب‏ - صفحه 154

قرآن از او نقل شده است. به اين نكته مهم بايد توجه كنيم كه افرادى مثل كلينى و شيخ صدوق خودشان رجال شناس بوده اند و كتاب رجال داشته‏اند. چنين نبوده كه از هر كسى حديث و روايت نقل كنند. ضمن اينكه خود نجاشى درباره اين فرد مى‏گويد: أخبرنا الحسين بن عبيد اللَّه قال : حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى وأخبرنا أبو عبد اللَّه القزوينى قال : حدثنا أحمد بن محمد بن يحيى ، عن أبيه قال : حدثنا السيارى ، إلا ما كان من غلو وتخليط . يعنى ما از سيارى روايت كرديم بجز آنچه كه غلو و تفويض بود. (رجال النجاشى - ص 80). اين مطلب نشان مى‏دهد كه پيرايش منابع حديثى در آن زمان مطرح بوده و اتفاقا به علت حساسيتى كه وجود داشته، بسيارى از احاديث ائمه نقل نشده است. خود شيخ صدوق در كتاب توحيد در يكى از ابواب مى‏گويد نزد من رواياتى در اين باب هست كه همه آنها صحيح است، اما چون ممكن است معناى صحيح آن را عده‏اى متوجه نشوند من آنها را نقل نمى‏كنم. (توحيد صدوق - باب ما جاء فى الرويه - ص 119).
نمونه ديگر، جعفر بن محمد بن مالك كه نجاشى و ابن غضائرى او را تضعيف كرده اند. اما همين نجاشى مى‏گويد: من تعجب مى‏كنم كه چگونه اساتيد ما ابوعلى ابن همام و ابو غالب زرارى از او روايت كرده اند. خود اين مطلب نشان مى‏دهد كه درباره اين فرد، اقوال مختلفى بوده و همه او را ضعيف نمى دانسته اند.
درباره داود بن كثير رقّى، كشى در كتابش چنين مى‏گويد: قال أبوعمرو: يذكر الغلاة أنه من أركانهم، و قد يروى عنه المناكير من الغلو، و ينسب إليه أقاويلهم ولم أسمع أحدا من مشايخ العصابة يطعن فيه... (اختيار معرفة الرجال - الشيخ الطوسى - ج 2 - ص 708) مى‏گويد غلات او را از خودشان مى‏دانند، اما من درباره او روايتى از مشايخ كه در طعن او باشد نديدم.
درباره ابوبصير، از كتاب كشى مطلبى از قول على بن حسن فضال نقل كرده اند. على بن حسن فضال، فطحى مذهب اما مورد وثوق بوده است، و كتابى در زمينه

صفحه از 146