گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب «مكتب در فرآيند تكامل» بخش دوم كتاب‏ - صفحه 155

رجال داشته كه البته كتاب او در دست نيست. منقولاتى از او در كتاب كشى نقل شده كه البته در كتب ديگر نيامده از جمله اين مطلب: فسألته هل يتهم بالغلو؟ فقال: أما الغلو: فلا لم يتهم، ولكن كان مخلطا. (اختيار معرفة الرجال - الشيخ الطوسى - ج 1 - ص 404 و 405) خود كشّى در جاى ديگرى مى‏گويد كه ابوبصير از اصحاب اجماع بوده است. ضمن اينكه در كتب رجال، از دو نفر به نام ابوبصير نام برده شده: ابوبصير مرادى و ابوبصير اسدى، و اختلاف است كه اين روايات درباره كدام يك از آنهاست. آنقدر اين اختلاف مهم است كه علماى رجال چندين رساله درباره همين موضوع تأليف كرده‏اند. ظاهراً اين نقل قول كشّى درباره ابوبصير مرادى است. نجاشى درباه ابوبصير اسدى مى‏گويد: ثقه وجيه. به هر حال هدف اين بود كه نشان دهيم نمى‏توان درباره تمامى افرادى كه مؤلّف در پاورقى‏هاى كتاب از آنها نام برده است براحتى قضاوت كرد. حداكثر چيزى كه مى‏توان گفت اين است كه درباره آنها اختلاف است.
مؤلّف بعد از معرفى جريان غلو به معرفى جريان معتدلى از اصحاب ائمه مى‏پردازد كه صرفا ائمه را علماى ابرار مى‏دانستند. مهمترين شخصيتهاى اين جريان را عبداللَّه‏بن ابى‏يعفور و ابان‏بن تغلب معرفى مى‏كند (ص 74 كتاب). در قسمتهاى قبل ما به روايتى كه اختلاف ابن ابى‏يعفور و معلى‏بن خنيس درباره مقامات ائمه بود، پرداختيم و نشان داديم كه برداشتى كه مؤلّف از آن روايت دارند صحيح نيست. آقاى مدرسى در جايى يكى از شاخصه‏هاى تفويض را تشريع احكام مى‏دانند و اينكه ائمه هرچه را خواستند مى‏توانند حلال و يا حرام نمايند. در حالى كه در كتاب كشى روايتى از عبداللَّه‏بن ابى‏يعفور آمده است كه كاملاً با تعريف ايشان از تفويض و معرفى ايشان از عقائد ابن ابى‏يعفور تناقض دارد. عن عبداللَّه‏بن أبى‏يعفور، قال: قلت لأبى عبداللَّه عليه السلام: واللَّه لو فلقت رمانة بنصفين، فقلت هذا حرام و هذا حلال، لشهدت أن الذى قلت حلال حلال، و ان الذى قلت حرام حرام، فقال: رحمك اللَّه. (اختيار معرفة الرجال - الشيخ الطوسى - ج 2 - ص 518 - 519) در اينجا ابن ابى‏يعفور كه

صفحه از 146