شاخصه جريان اعتدالى از نظر مؤلّف است، مىگويد اگر شما انارى را نصف كنيد و بگوييد نصف آن حلال و نصف ديگر آن حرام است من آن را از شما قبول مىكنم. در واقع او مىگويد هرچه را شما بگوييد حلال است و هر چه را شما بگوييد حرام است. بنابراين اين نتايجى كه ايشان گرفته اند كه ابن ابىيعفور قائل به عصمت و يا نصّ الهى نبوده ، چندان پايهاى ندارد.
مؤلّف در پاورقى صفحه 77 كتاب براى آشنايى بيشتر با نظرات ابن ابىيعفور، خواننده را به چند روايت ارجاع داده است كه اتفاقاً خود اين روايات نشان دهنده اين است كه برداشت ايشان درباره عقايد ابن ابىيعفور صحيح نيست:
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى يَعْفُورٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ لَا يَمُوتُ الْإِمَامُ حَتَّى يَعْلَمَ مَنْ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ فَيُوصِيَ إِلَيْهِ. (كافى ج ۱ صفحه ۲۷۷)عن عبداللَّهبن أبى يعفور عن أبى عبد اللَّه عليه السلام قال كان علىبن أبىطالب عليه السلام عالم هذه الأمة و العلم يتوارث و ليس يمضى منا أحد حتى يرى من ولده من يعلم علمه و لا تبقى الأرض يوما بغير إمام منا تفزع إليه الأمة قلت يكون إمامان قال لا إلا و أحدهما صامت لا يتكلم حتى يمضى الأول. (بحار الانوار ج ۲۳ صفحه ۵۳)
چنانكه مىبينيم اين روايات به هيچ وجه نمىرساند كه عبداللَّهبن ابىيعفور امام را صرفاً عالم و دانشمند مىدانسته، بلكه اتفاقا نشان مىدهد كه او امامان را مفترض الطاعه مىدانسته كه امت به آنها پناه مىبرند و اينكه او معتقد بوده كه زمين هيچگاه از امام خالى نمىماند. روايت ديگرى را ايشان از كشى نقل كرده اند و آن را از ساخته هاى غلات عليه ابن ابىيعفور مىدانند (ص 77 كتاب، پاورقى 4). امام صادق عليه السلام از يكى از اصحاب مىپرسند كه آيا در تشييع جنازه عبداللَّه شركت كردى؟ او هم مىگويد بله و جمعيت زيادى آمده بودند. امام مىفرمايند: انك سترى فيها من مرجئه الشيعه كثيرا. (رجال كشى ج ص ۲۴۷) مىگويند بسيارى از كسانى كه شركت كرده بودند از مرجئه شيعه بودند. ما اصطلاح مرجئه را معنى كرديم. گفتيم در آن زمان و در زبان ائمه، مرجئه به كسانى اطلاق مىشد كه قائل بودند