گزارشى از جلسات نقد و بررسى كتاب «مكتب در فرآيند تكامل» بخش دوم كتاب‏ - صفحه 156

شاخصه جريان اعتدالى از نظر مؤلّف است، مى‏گويد اگر شما انارى را نصف كنيد و بگوييد نصف آن حلال و نصف ديگر آن حرام است من آن را از شما قبول مى‏كنم. در واقع او مى‏گويد هرچه را شما بگوييد حلال است و هر چه را شما بگوييد حرام است. بنابراين اين نتايجى كه ايشان گرفته اند كه ابن ابى‏يعفور قائل به عصمت و يا نصّ الهى نبوده ، چندان پايه‏اى ندارد.
مؤلّف در پاورقى صفحه 77 كتاب براى آشنايى بيشتر با نظرات ابن ابى‏يعفور، خواننده را به چند روايت ارجاع داده است كه اتفاقاً خود اين روايات نشان دهنده اين است كه برداشت ايشان درباره عقايد ابن ابى‏يعفور صحيح نيست:
عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى يَعْفُورٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ لَا يَمُوتُ الْإِمَامُ حَتَّى يَعْلَمَ مَنْ يَكُونُ مِنْ بَعْدِهِ فَيُوصِيَ إِلَيْهِ. (كافى ج ۱ صفحه ۲۷۷)عن عبداللَّه‏بن أبى يعفور عن أبى عبد اللَّه عليه السلام قال كان على‏بن أبى‏طالب عليه السلام عالم هذه الأمة و العلم يتوارث و ليس يمضى منا أحد حتى يرى من ولده من يعلم علمه و لا تبقى الأرض يوما بغير إمام منا تفزع إليه الأمة قلت يكون إمامان قال لا إلا و أحدهما صامت لا يتكلم حتى يمضى الأول. (بحار الانوار ج ۲۳ صفحه ۵۳)
چنانكه مى‏بينيم اين روايات به هيچ وجه نمى‏رساند كه عبداللَّه‏بن ابى‏يعفور امام را صرفاً عالم و دانشمند مى‏دانسته، بلكه اتفاقا نشان مى‏دهد كه او امامان را مفترض الطاعه مى‏دانسته كه امت به آنها پناه مى‏برند و اينكه او معتقد بوده كه زمين هيچ‏گاه از امام خالى نمى‏ماند. روايت ديگرى را ايشان از كشى نقل كرده اند و آن را از ساخته هاى غلات عليه ابن ابى‏يعفور مى‏دانند (ص 77 كتاب، پاورقى 4). امام صادق عليه السلام از يكى از اصحاب مى‏پرسند كه آيا در تشييع جنازه عبداللَّه شركت كردى؟ او هم مى‏گويد بله و جمعيت زيادى آمده بودند. امام مى‏فرمايند: انك سترى فيها من مرجئه الشيعه كثيرا. (رجال كشى ج ص ۲۴۷) مى‏گويند بسيارى از كسانى كه شركت كرده بودند از مرجئه شيعه بودند. ما اصطلاح مرجئه را معنى كرديم. گفتيم در آن زمان و در زبان ائمه، مرجئه به كسانى اطلاق مى‏شد كه قائل بودند

صفحه از 146