چند نكته در باب تواتر، تحدّى و اعجاز قرآن - صفحه 168

شبهه عامّه - كه اگر نصّ بر خلافت اميرالمؤمنين عليه السلام راست باشد، بايد در نزد ما متواتر باشد - فرموده: و أيضاً فإنّ معجزات الرسول صلّى اللَّه عليه و آله قد وقعت و لم تتواتر، فليس كلّ خبر غير متواتر غير واقع. انتهى.
پس مراد نفى تواتر است به حسب سند، نه نفى تواترِ قدر مشترك ما بين جميع معجزات كه نتيجه آن قطع به صدور اصل معجزه است؛ هر چند هر يك معلوم نباشد يا نفى بعضى از آنها كه محفوف است به قرائن قطعيّه خارجيّه. و چگونه چنين احتمال داده مى‏شود در اين حال، با تصريح به اين عبارت كه هو في الوضوح بمكان لايخفى على ذي شعور. سبحان اللَّه براى محضر عدل جبّار جلّ و علا - كه جاى تدليس و شبهه‏كارى نيست - چه عذر هست براى اين افتراء كه عبارت مسلمانى را چنين لباس كفرى بپوشانند و نسبت اعتقاد عدم وجود معجزه متواتره مطلقاً به صاحبش دهند و عوام كالانعام را بشورانند و نسبت كفر و زندقه و الحاد الحق مستحقّ است كسى كه تمام عمر را صرف در نشر معجزات و فضائل و سنن و كرامات اصحاب و علماء كرده، به او نسبت دهند كه براى پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله معجزه قائل نيست؟ و اگر معترض يا غير او مدّعى‏اند كه آحاد آن معجزات به نحو تواتر سندى، ثابت شده علاوه بر آنكه بر منكر آن حرجى نيست و ضررى ندارد؛ بلكه بعضى مثل حاجى نراقى در مناهج تصريح كرده كه ثبوت جميع اجزاء قرآن به تواتر معنوى است نه لفظى، چه رسد به غير آن. بايد مدّعى زحمت كشيده، اسانيد و روات يكى از آنها را در هر طبقه به قدر ادنى مرتبه تواتر بيان نمايد. اينها همه كاشف از عدم مراجعه به كلمات و عدم انس به طريقه و اصطلاح ايشان است.
عالم جليل، شيخ زين‏الدين علىّ‏بن يونس عاملى، در فصل دوازدهم از باب سه كتاب صراط المستقيم فرموده: و اعلم أنّ تواتر القرآن عينيّ و غيره معنويّ مثل إخباره صلّى اللَّه عليه و آله بالمغيّبات و انشقاق القمر و تسبيح الحصاة و ينبوع الماء من أصابعه و غيرها من المعجزات المشهورات، فإنّ كلّ فرد منها و إن نقل بالآحاد إلّا أنّها اشترك فى معنى

صفحه از 170