چند نكته در باب تواتر، تحدّى و اعجاز قرآن - صفحه 170

بذلك و أنكروا عليه، و لقالوا لم‏يكن هذا و لا شاهدناه. فلمّا سكتوا عن ذلك، دلّ على تصديقهم و إنّ ذلك يجري مجرى المتواتر نقلاً في الصحّة و القطع. انتهى.
و غرضشان در فصل اوّل، اثبات صدور اصل معجزه است كه قدر مشترك بين اخبار معجزه است و قطعى بودن آن كه آن را متواتر معنوى مى‏گويند، و در فصل دوم، اثبات قطعى بودنِ بعضى از آنها از روى قرائن خارجيّه و شواهد قطعيّه، چنان كه سابقاً اشاره شد. و خواجه در تجريد بعد از ذكر اعجاز قرآن فرمود: و المنقول معناه متواتراً من المعجزات تعضده. و آقا جمال در فصل چهارم از باب سوم رساله اصول‏الدين - كه براى شاه سلطان حسين نوشته - بعد از ذكر معجزه قرآن فرموده: و ديگر معجزات آن حضرت بسيار است؛ بعضى پيش از بعثت - تا آنكه مى‏فرمايد - و بعضى بعد از بعثت، مثل شقّ قمر و تسبيح حصى و ناله ستون و اخبار از مغيبات آينده. و بعد از ذكر بعضى از آنها فرموده: و خصوص هر يك از اين معجزات، اگر چه به سر حدّ تواتر نرسيده، امّا قدر مشترك آنها يعنى ثبوت پاره‏اى از آنها مجملاً، و همچنين قدر مشترك معجزات هر يك از اوصياء عليهم السلام متواتر است و مجال شكّ و شبهه در آن نيست. و در فصل سيزدهم از مقاله سوم گوهر مراد فرموده: معجزات پيغمبر ما بر دو گونه است: يكى ظاهر بالعين، و آن قرآن مجيد است. دوم معجزه ظاهرة بالمعنى و آن مجموع وقايع و امور و احوالى است كه وقوع آن بالضروره، خارق عادت است؛ مانند شقّ قمر و امثال آن و هر يك از آن وقايع و امور و احوال، اگر چه منقول به اخبار آحاد است، لكن قدر مشترك ميان آنها متواتر است و علم به مضمون آن حاصل. الخ. و علماء عامّه نيز در اين مطلب، موافق‏اند. پس معلوم شد از اين كلمات و غير آن - كه چون بنا بر اختصار بود نقل نشد - كه اگر كسى مدّعى شود تواتر شخصى هر يك از آن معجزات كه ذكر شد، دعوى كرده چيزى را كه تمكّن ندارد از بيرون آمدن از عهده آن و دعوى نكرده آن را مَهَره فن و اساتيد علم، و سبب شود از براى تجرّى خصم و نسبت دادن او مسلمان را به قبول جزاف، پس برسد به آنچه مى‏ترسيد.

صفحه از 170