نگاهى به زندگى پربار استاد دكتر حسين على محفوظ - صفحه 173

كه از قرن هفتم هجرى تاكنون بزرگانى در خود پرورده و عالمانى به امّت اسلام شناسانده است.
شيخ شمس‏الدين محفوظ ابن وشّاح‏بن محمد اسدى حلّى، جدّ اعلاى اين خاندان - در قرن هفتم - يكى از افتخارات خود را انتساب به «بنى اسد» مى‏دانست كه در روز عاشورا، چه باتقديم شهيدى كهن سال به آستان مقدّس ابى‏عبداللَّه عليه السلام، جناب حبيب‏بن مظاهر اسدى، و چه با خدماتى كه پس از رويداد كربلا به خاندان و زائران حضرتش داشتند، نيكوترين نام را در تاريخ به جاى نهادند.
آل محفوظ، از سوى ديگر، بنى عمّ «آل مطهر» به شمار مى‏آيند، كه علّامه حلى و فرزندش فخرالمحققين، از اين خاندان هستند.
صاحب كتاب «غرر الدلائل» - كه در شرح قصايد علويه هفتگانه ابن ابى‏الحديد نگاشته - در آغاز كتاب خود تصريح مى‏كند كه اين قصايد را در سال 680 نزد استادش شيخ شمس‏الدين ابومحمد محفوظبن وشاح در خانه‏اش در حلّه خوانده، و استاد، آن قصايد را از ناظم آن (ابن ابى‏الحديد) روايت مى‏كرده است.
شيخ حسن‏بن شهيد ثانى در اجازه كبيره، شيخ حر عاملى در امل الامل، شيخ محمد سماوى در كتاب الطليعه و علاّمه امينى در الغدير، مراتب علمى او را ستوده‏اند. و بزرگانى مانند ابن‏داوود حلّى در رثاى او اشعارى سروده‏اند.
فرزندش تاج الدين ابوعلى محمدبن محفوظ نيز از بزرگان علمو ادب بود. شيخ حر عاملى در امل الآمل، ابن‏فوطى در تلخيص مجمع الآداب و صفى‏الدين حلّى در ديوان خود، او را ستوده‏اند. و قصيده صفى‏الدين حلّى در مدح و رثاى او قصائدى سروده است. وى در سال 685 جانشين عزالدين احمد زنجانى قاضى‏القضاة حلّه شد.
شيح حسين محفوظ، از تبار او بود كه در سال 1171 در هرمل (لبنان) زاده شد و در سال 1182 به عراق آمد و در كاظميه سكنى گزيد. او نزد سيد عبداللَّه بشرّ،

صفحه از 190