مستشرقان يهودى و تفاسير اوّليّه اماميّه‏ - صفحه 25

آسمانى و الاهى برخوردار است، در حالى كه تصوّر ذرّه‏اى از آن در مورد افراد عادى، منقصتى آشكار براى آنان به شمار مى‏آيد؟ لذا مطابق معيارهاى شناخت احاديث صحيح از سقيم، اگر حديثى با قرآن تعارض داشته باشد، آن را رها كرده و به آن استناد نمى‏كنيم. در اين حديث به صراحت از حسادت سخن نرفته، امّا بر فرض كه چنين بود، به دليل تعارض آن با آيات قرآن قابل اعتنا نمى‏بود.

3- تحريف‏

براشر در گفتار خود، اين شبهه را القاء مى‏كند كه اماميه در طى زمان به تحريف و دستكارى متون اصلى خود پرداخته و آنها را با معتقدات خويش همسو كرده‏اند. وى بر اين باور است كه مقايسه متن روايات ذيل آيه 94 سوره يونس در سه تفسير قمى، فرات و عياشى، نشان از آن دارد كه تمامى اين روايات، از يك روايت واحد اخذ شده‏اند و هر مفسّر به طرزى متفاوت آن را دستكارى كرده است. به ادّعاى وى، عياشى و فرات با اصلاح اين روايت سعى كرده‏اند تا مشكلات آن را برطرف كرده و جلوه‏اى مشروع به آن ببخشند، درحالى كه قمى از اصلاح و سانسور كردن آن چشم پوشيده است. ممكن است وجود اين روايات در تفسير قمى، نشاندهنده اين موضوع باشد كه اين روايت، حداقل در برهه‏اى از زمان در برخى محافل شيعه قابل قبول بوده است. ۱ به نظر براشر، قسمت پايانى روايت كه: «قسم به خدا پيامبر نه پرسيد و نه شكّ كرد» تلاشى است كه بعدها براى همسو كردن اين روايت با عقيده متداول اماميه صورت گرفته و به آن افزوده شده است. ۲

پاسخ:

وجود روايات مشابه در كتب اهل سنّت‏

دليل اصلى مدّعاى براشر كه شيعيان، اين روايت را در طول زمان دستكارى كرده‏اند، بخش انتهايى روايت يعنى سخن امام صادق عليه السلام است كه فرموده‏اند: «واللَّه ما شكّ و ما سأل»، حال آنكه مشابه اين بخش از روايت در كتب اهل سنت هم

1.براشر، ۲۳۱

2.همان، ۲۳۰

صفحه از 40