باورهاى اماميّه از پشتوانههاى عظيم استدلالى و براهين عقلى و نقلى فراوان برخوردار است و در طىّ قرنها، دانشمندان بزرگ اماميّه كتابهاى ارزشمندى در صحّت و درستى اين باورها نگاشته ۱ و وجوه درستى آنها را مدلّل كردهاند. بدين روى، برخى تحقيقات سطحى و جانبدارانه مستشرقان و اطّلاع اندك آنان از منابع مكتوب و غنى اماميّه، تعجبآور و شگفتىزا است. در زير به بررسى و نقد فصل ششم كتاب ياد شده پرداختهايم.
براشر در اين فصل مىنويسد:
اهمّيّت تفاسير قرآنى اماميّه در دوره قبل از آلبويه، نه فقط به خاطر حجم انبوه رواياتى است كه در آنها وجود دارد - رواياتى كه به مرور به جزئى از عقيده اماميّه تبديل شد - بلكه از آن مهمتر، به دليل اين نكته است كه اين تفاسير نظريّات غالب شيعه اماميّه را (كه در ابتداى توسعه آن وجود داشت ولى بعدها مردود شناخته شد) نيز در خود نگه داشتهاند. به نظر مىرسد كه مفسّران اوّليّه اماميّه نهايت تلاش خود را به كار بردهاند تا رواياتى را كه مفاهيم غيرعادى يا افراطى دارند - همان رواياتى كه بعدها دستمايه فرقههاى غيرامامى مانند اسماعيليه و غلات شد - از آثار خود غربال كنند. نتيجه آنكه وجود رواياتى كه به صورت رسمى غيرامامى است، معمولاً در ميان تفاسير اوّليّه اماميّه بسيار كمياب است. در اين فصل به بررسى دو نمونه از روايات اين تفاسير مىپردازيم. نخستين روايت مربوط به تفسير قمى است كه ذيل آيه 94 سوره يونس آمده است. در اين روايت، وصفى از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ذكر شده كه او وقتى كه در شب معراج، با ستايش خدا از على
1.براى نمونه رجوع كنيد به: الشافى، سيد مرتضى؛ تلخيص الشافى، شيخ طوسى؛ تجريدالاعتقاد، خواجه نصيرالدين طوسى؛ كشف المراد، علامه حلى؛ شوارق الالهام (شرح تجريد الاعتقاد خواجه نصير طوسى به عربى)، ملا عبدالرزاق لاهيجى (م ۱۰۷۲ ق)؛ گوهر مراد به فارسى (شرج تجريد الاعتقاد خواجه نصير طوسى به فارسى) ملا عبدالرزاق لاهيجى؛ سرمايه ايمان از همو كه به نوعى تلخيص و تهذيب گوهر مراد است؛ اثبات الهداه، شيخ حر عاملى؛ كفاية الموحدين، اسماعيل طبرسى؛ دلائل الصدق، مظفر و غيره