مستشرقان يهودى و تفاسير اوّليّه اماميّه‏ - صفحه 16

مشابه ديگر۱ - متوجّه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله است، امّا مطابق مثل مشهور عربى «إياك أعنى و اسمعى يا جاره» مراد از آن عموم مسلمانان مى‏باشد.۲

وجه سوم‏

وجه ديگر آنكه خطاب به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در اين آيه به جهت مبالغه در كلام و تقرير و اِفهام باشد، نه از آن جهت كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در وحى الاهى ترديد داشته است. مانند آنكه اربابى به بنده خود بگويد: اگر بنده من هستى حرف مرا اطاعت كن؛ يا فرزندى به پدر خود بگويد: اگر پدر من هستى، بر من مهربان باش؛ يا پدرى به فرزند خويش بگويد: اگر فرزند من هستى به من نيكى كن. اين مبالغه حتّى مى‏تواند نسبت به امور محال هم بيان شود، مانند آنكه گويند: آسمان بر مرگ فلانى گريست، يعنى اگر قرار بود آسمان بر مرده‏اى بگريد، شايسته بود كه بر او بگريد. لذا با اين بيان، ترجمه آيه چنين مى‏شود كه: (اى پيامبر!) اگر تو از شكّ‏كنندگان بودى و شكّ مى‏كردى (اگرچه كه چنين نيستى)، از كسانى كه پيش از تو كتابهاى آسمانى را مى‏خواندند سؤال كن.۳

1.به عنوان مثال آيه (إمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أحَدُهُمَا أوْ كِلاهُمَا فَلا تَقُل لَهُمَا أفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُمَا وَ قُل لَّهُمَا قَوْلاً كَريماً) (اسراء / ۳۲) ظاهر خطاب متوجه پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله است، در حالى كه پدر و مادر آن حضرت در زمان طفوليت ايشان از دنيا رفته بودند و هنگام نزول اين آيه، پيامبر پدر و مادرى نداشت تا پير باشند و مشمول خطاب اين آيه گردند. (قرائتى، ج ۵، ۲۵۰)

2.به بيان ديگر، در واقع نكته‏اى كه در اين آيه بطور رمزوار بيان شده، در انتهاى همين سوره به روشنى تمامى مردم را مورد خطاب قرار داده است كه اگر شكّ داريد سؤال كنيد. (مجلسى، ۵۸۲: ۱۷) همچنين در همين تفسير على‏بن ابراهيم ذيل آيه ۱۰۶ سوره يونس بر اين نكته تأكيد شده است كه «مخاطب پيامبر است امّا معنا براى مردم» در بخش ديگر از اين تفسير همچنين آمده است: قوله (و لاتدع من دون اللَّه ما لا ينفعك و لا يضرك فان فعلت فإنك إذا من الظالمين) فإنه مخاطبة للنّبى صلى اللَّه عليه و آله و المعنى للناس (قمى، ج ۱، ص ۳۲۰) مشابه اين بيان در موارد ديگرى از تفسير قمى هم آمده است و حتى در ضمن روايتى از امام صادق عليه السلام به قاعده مشهور عربى «اياك اعنى و اسمعى يا جاره» تصريح شده است، به اين مضمون كه: «به در مى‏گويم تا ديوار بشنود». (قمى، ج ۲، ص ۱۴۹ و ۲۳۷)

3.اين وجه از آن باب جايز است كه در واقع در آيه يك قضيه شرطيه مطرح شده است و در اينگونه قضايا هيچ اشعارى به وقوع يا عدم وقوع شرط و جزا نيست و تنها بيان مى‏شود كه ماهيت شرط و جزا لازم و ملزوم يكديگرند و وجود آياتى در قرآن به اين شكل، به جهت تقويت اطمينان‏خاطر و آرامش پيامبر و تقرير دلايل توحيد و نبوت است. (مجلسى، ج ۱۷، ص ۵۸۳)

صفحه از 40