مستشرقان يهودى و تفاسير اوّليّه اماميّه‏ - صفحه 17

وجه چهارم

وجه ديگر آنكه همانند جريان سؤال حضرت ابراهيم از كيفيت زنده شدن مردگان، در اين آيه نيز امر به سؤال از اهل كتاب، نه به دليل ترديد و شكّ پيامبر در وحى الاهى، بلكه براى زياد شدن يقين و اطمينان قلبى ايشان باشد. طبرسى سپس اين وجه را بعيد دانسته به اين دليل كه بيشتر اهل كتاب، منكر نبوّت پيامبر بودند و ايمان آوردن مؤمنان از اهل كتاب (افرادى چون عبداللَّه سلام، كعب الاحبار و تميم دارى) در مدينه واقع شده است، نه در مكّه كه زمان نزول اين سوره مى‏باشد.

وجه پنجم‏

وجه ديگرى كه طبرسى ذكر مى‏كند، توجّه به معناى اصلى «شكّ» است به معناى «ضيق» و تنگنا. به عبارت ديگر، در اين آيه خطاب به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله است كه اگر به واسطه اذيّت و آزارهاى قوم خود به تنگ آمده‏اى، از اهل كتاب بپرس كه پيامبران آنها نيز، از سوى قومشان مورد آزار بودند و بر آن صبر كردند.۱۲

نظر قرطبى‏

همين معنا را قرطبى هم مورد اشاره قرار داده و مى‏گويد:
و قيل: الشكّ ضيق الصدر؛ أي: إن ضاق صدرك بكفر هؤلاء فاصبر، و اسأل الّذين يَقرَؤونَ الكتابَ من قبلك، يخبروك صَبر الأنبياء من قبلك على اذى قومهم و كَيْفَ عَاقِبَةُ أمرهم. و الشك في اللغَةِ اصله الضيق؛ يقال: شك الثوب أي ضمه بخلال حتّى يصير كالوعاء. و كذلك السفره تمد علائقها حتّى

1.در واقع به اين بيان، آيه را مى‏توان نوعى دلدارى و دلجويى خدا نسبت به پيامبر دانست، نه آنكه بنا بر پندار نويسنده يهودى گفته شود كه پيامبر نسبت به وحى الاهى شكّ كرده و آيه در صدد سرزنش و توبيخ ايشان است.

2.طبرسى، ج ۳، ص ۱۳۴-۱۳۳

صفحه از 40