مستشرقان يهودى و تفاسير اوّليّه اماميّه‏ - صفحه 23

آشكار شد ولى ادامه نيافت. ۱ همچنين «عرض في قلبك شى‏ء» أي «ظهر و خطر في قلبك». ۲
در واقع «عرض» فعلى لازم است و لذا در تركيب و معناى عبارت گفته‏اند: «عرض في نفس رسول اللَّه صلى اللَّه عليه و آله من عظم ما أوحى إليه في على». با توجّه به اين معنا مى‏توان گفت كه جار و مجرور «من عظم» در محلّ رفع و فاعل جمله است يعنى: عظمت آنچه كه خدا در شأن على عليه السلام فرو فرستاده بود، لحظه‏اى در نفس پيامبر صلى اللَّه عليه و آله خطور كرد. به هيچ عنوان معنى شكّ در اين عبارت نيست. نويسنده محترم كلمه «شك» را كه در عبارت نيامده، فاعل «عرض» به حساب آورده، كه به لحاظ ادبى وجهى ندارد و نادرست است؛ زيرا وقتى مى‏توان كلمه‏اى را در تقدير گرفت كه در اركان اصلى جمله حذفى صورت پذيرفته باشد و قاعده «عدم التقدير اولى من التقدير» قاعده‏اى مطرد و عام است. بنابراين وقتى مى‏توان در ترجمه حديث چنين گفت كه: عظمت وحى الاهى در شأن على عليه السلام لحظه‏اى از ذهن پيامبر گذشت، دليلى وجود ندارد تا بتوان از فاعل ظاهر (جار و مجرور «من عظم» كه در محل رفع قرار گرفته) صرف‏نظر كنيم و كلمه «شكّ» را كه در عبارت نيامده است فاعل «عرض» بدانيم.

نظر علامه مجلسى‏

نكته ديگر در تأييد اينكه «شكّ» نمى‏تواند فاعل باشد، آن است كه اگر پيامبر نسبت به وحى الاهى دچار شكّ شود، ديگر از سايرين چه انتظارى مى‏توان داشت كه در نبوت پيامبر و اصل دعوت ايشان شكّ نكنند؟ ضمن آنكه چگونه ممكن است پيامبرى كه خود در وحى الاهى شكّ دارد، با سؤال از اهل كتاب - كه بيشتر آنها كافر هستند و كتابهايشان نيز دچار تصحيف و تحريف شده است - به يقين رسيده و شكّ وى برطرف شود؟ ۳

1.لسان العرب‏

2.مجمع البحرين‏

3.مجلسى، ج ۱۷، ص‏۵۸۳-۵۸۲

صفحه از 40