مستشرقان يهودى و تفاسير اوّليّه اماميّه‏ - صفحه 30

ب) روايت تفسير عياشى‏

عن المفضل‏بن محمّد الجعفى قال: سألت اباعبداللَّه عليه السلام عن قول اللَّه عزوجل:(كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)۱قال: الحبة فاطمة، و السبع السنابل سبعة من ولدها، سابعهم قائمهم. قلت: الحسن؟ قال: إن الحسن إمامٌ من اللَّه مفترض طاعته، ولكن ليس من السنابل السبعة أولهم الحسين و آخرهم القائم. قلت: قوله(فِى كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ)فقال: يولد الرجل‏۲منهم فى الكوفة مائة من صلبه، و ليس ذاك إلا هؤلاء السبعة.۳
مفضل‏بن محمّد جعفى گويد: از امام صادق عليه السلام در باب تأويل كلام خداى تعالى(كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ)پرسيدم. فرمود: «حبه» فاطمه عليها السلام است و «هفت خوشه» هفت تن از فرزندان اوست كه هفتمين آنها قائم ايشان است. گفتم: پس حسن چه؟ فرمود: حسن عليه السلام از ناحيه خداى تعالى امام مفترض الطاعة است، ولى از خوشه‏هاى هفتگانه نيست. نخستين آنان حسين عليه السلام و آخرين ايشان قائم است. گفتم: معناى «في كلّ سنبلة مائة حبّة» چيست؟ فرمود: از صلب مردى از ايشان در كوفه صد تن متولد مى‏شود، امّا هيچكدام از آنان خوشه‏هاى هفتگانه نيستند.

سخن براشر

براشر اشاره مى‏كند كه در تفسير عياشى، تنها در دو روايت در مورد تعداد ائمّه شيعه سخن به ميان آمده است، يكى روايتى به نقل از سليم‏بن قيس از اصحاب معروف امام على عليه السلام كه در آن به وجود دوازده امام اشاره شده است و ديگرى روايت فوق، پس مى‏گويد:
امّا مشكلات روايت خوشه‏هاى گندم كه در اين تفسير يافت مى‏شود و

1.بقره (۲) / ۲۶۱

2.ظاهراً «يولد للرجل» صحيح است و ما نيز در ترجمه به همين صورت آن را ترجمه كرده‏ايم.

3.عياشى، ج ۱، ص ۱۶۷

صفحه از 40