ب) روايت تفسير عياشى
عن المفضلبن محمّد الجعفى قال: سألت اباعبداللَّه عليه السلام عن قول اللَّه عزوجل:(كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِى كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)۱قال: الحبة فاطمة، و السبع السنابل سبعة من ولدها، سابعهم قائمهم. قلت: الحسن؟ قال: إن الحسن إمامٌ من اللَّه مفترض طاعته، ولكن ليس من السنابل السبعة أولهم الحسين و آخرهم القائم. قلت: قوله(فِى كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ)فقال: يولد الرجل۲منهم فى الكوفة مائة من صلبه، و ليس ذاك إلا هؤلاء السبعة.۳
مفضلبن محمّد جعفى گويد: از امام صادق عليه السلام در باب تأويل كلام خداى تعالى(كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ)پرسيدم. فرمود: «حبه» فاطمه عليها السلام است و «هفت خوشه» هفت تن از فرزندان اوست كه هفتمين آنها قائم ايشان است. گفتم: پس حسن چه؟ فرمود: حسن عليه السلام از ناحيه خداى تعالى امام مفترض الطاعة است، ولى از خوشههاى هفتگانه نيست. نخستين آنان حسين عليه السلام و آخرين ايشان قائم است. گفتم: معناى «في كلّ سنبلة مائة حبّة» چيست؟ فرمود: از صلب مردى از ايشان در كوفه صد تن متولد مىشود، امّا هيچكدام از آنان خوشههاى هفتگانه نيستند.
سخن براشر
براشر اشاره مىكند كه در تفسير عياشى، تنها در دو روايت در مورد تعداد ائمّه شيعه سخن به ميان آمده است، يكى روايتى به نقل از سليمبن قيس از اصحاب معروف امام على عليه السلام كه در آن به وجود دوازده امام اشاره شده است و ديگرى روايت فوق، پس مىگويد:
امّا مشكلات روايت خوشههاى گندم كه در اين تفسير يافت مىشود و
1.بقره (۲) / ۲۶۱
2.ظاهراً «يولد للرجل» صحيح است و ما نيز در ترجمه به همين صورت آن را ترجمه كردهايم.
3.عياشى، ج ۱، ص ۱۶۷