3-5- اين روايت را شيخ صدوق در كتاب امالى آورده، با سند ضعيف، كه با وجود چنين سندى با آنچه كه در كتاب كنزالعمّال آمده، اختلاف زيادى دارد. متن حديث امالى چنين است:
عبداللَّهبن حسن مؤدب، از احمدبن على اصفهانى، از ابراهيمبن محمد ثقفى، از ابوغسان نهدى، از يحيىبن سلمةبن كهيل از پدرش از ابىادريس، از مسيببن نجبه، كه به امام على عليه السلام گفتند: درباره اصحاب محمّد صلى اللَّه عليه و آله برايمان سخن بگو، در مورد ابوذر غفارى بگو. فرمود: از دانش و بينش آگاه شد و به آن تكيه كرد و آن را به شكل استوارى به بند كشيد.
گفتند: حذيفه چگونه بود؟ فرمود: اسماء منافقان را مىدانست.
گفتند: عمار ياسر چطور؟ پاسخ داد: شخص با ايمانى بود كه ايمان در تمام تار و پودش نفوذ كرده بود.
گفتند: درباره عبداللَّهبن مسعود چه مىگويى؟ پاسخ داد: قرآن را قرائت كرد، پس قرآن نزد او نازل شد. گفتند: درباره سلمان فارسى براى ما سخن بگو. فرمود: دانشِ پيشينيان و پسينيان را درك كرد. دريايى است كه به پايان نمىرسد و او از ما اهل بيت است. گفتند: درباره خودت براى ما بگو، اى اميرالمؤمنين. حضرتش در پاسخ، با اشاره به رابطه علمى خود با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فرمود: من هنگامى كه مىپرسيدم، پاسخ مىشنيدم. و زمانى كه ساكت مىشدم، به سخن گفتن با من آغاز مىگشت. ۱
اشكالات حاكى از ضعف سند اين حديث:
اوّل. عبداللَّهبن حسن مؤدِّب: شيخ طوسى نام وى را ذكر كرده ولى در زمره كسانى كه روايت نكردهاند و توثيق نشدهاند، آورده است. بنابراين او مجهول است. ۲
دوم. احمدبن علويّه اصفهانى، شيخ طوسى او را در طريقه روايتى خود تا ابراهيمبن محمّد ثقفى در فهرست ياد كرده و مجهول است. ۳
1.امالى شيخ صدوق: ص ۳۲۴، بحار، ج ۲۲، ص ۳۱۸
2.رجال طوسى: ۴۸۴ رقم ۴۶
3.الفهرست، ص ۶ / رقم ۷ ؛ رجال نجاشى، ص ۱۶ / رقم ۱۹ ؛ جامع الرواة، ج ۱، ص ۵۴ ؛ معجم الرجال، ج ۲، ص ۱۵۱