سوم. ابوغسان نهدى كه از رجال عامّه است و او را توثيق كردهاند. ۱ البتّه عاملى در حديث شكّ وارد كرده و مىگويد حديث، مشتمل بر ذكر نام عبداللَّهبن مسعود است كه او پيرو اهلالبيت عليهم السلام نبوده است.
چهارم. يحيىبن سلمةبن الكهيل. يحيىبن معين وى را ضعيفالحديث مىداند. تِرمذى هم گفته در حديثش تضعيف مىشود. ابنعدى گفته حديثش ترك مىشود. ۲. او نيز از رجال عامّه است.
با وجود اين، مؤلّف همه اينها را ناديده گرفته و بعد از نقل حديث، مىگويد: «پس آيا كسى مانند اين بزرگانِ از اصحاب بود، هنگامى كه سخن از علم و فقه (فهميدن) دين و فهم كتاب مىرفت؟ آيا كسى بود كه از بازگشت كلام گواراى سيراب كننده او بازايستد يا شادى به شنيدن آن نغمههاى هماهنگ را از دست دهد؟» ۳
مىبينيم قاعده مهمّى را براساس اين حديث بنا نهاده كه از نظر سند و دلالت ضعيف است.
4. حديث چهارم
امام على عليه السلام فرمودند: «وصيّت مىكنم شما را به اصحاب پيامبرتان... و ايشان كسانى هستند كه بعد از پيامبر، بدعتى پديد نياوردهاند و رسول خدا نسبت به آنها وصيّت كرده است.» ۴
نقد و بررسى
اين روايت را شيخ صدوق با اين سند روايت كرده است: جماعتى از ابىمفضل براى ما خبر دادهاند از فضلبن محمّدبن مُسيب ابومحمد بيهقى شعرانى در جرجان، از هارونبن عمروبن عبدالعزيزبن محمّد ابوموسى مجاشعى از محمّدبن
1.تهذيب الكمال، ج ۲۷، ص ۷۶ / رقم ۵۷۲۸
2.تهذيب الكمال: ج ۳۱، ص ۲۶۱ رقم ۶۸۳۸
3.التفسير الأثرى، ص ۱۰۳
4.الأمالى شيخ طوسى، ص ۵۲۳، ح ۱۱۵۷