انسان در عالم ذرّ آراء و اقوال دانشمندان قرن 15 - صفحه 108

«رؤيت» و «معاينه» مى‏باشد، روايات متعددى كه از نظر مضمون همه متشابه و از نظر سند هم معتبر هستند.
10-4- ايشان سپس رواياتى را نقل مى‏كند كه از معاينه و رؤيت خداوند توسط انسان‏ها حكايت دارند و رواياتى كه در آنها به عدم حصول معرفت بدون اين رؤيت تصريح شده است ۱. آنگاه در مورد اين روايت كه حضرت صادق عليه السلام فرمود: «ولولا ذلك لم يدر أحد مَن خالقه و رازقه» مى‏نويسد:
از اين عبارت استفاده مى‏شود كه معرفتى كه در آيه شريفه به آن اشاره شده، معرفتى شخصى است نه شناخت كلّى كه از راه مفاهيم انتزاعى و عناوين عقلى حاصل مى‏شود. و معرفت شخصى درباره خداى متعال، جز از راه علم حضورى و شهودى، امكان ندارد. و اگر منظور معرفت كلّى و نتيجه استدلال عقلى مى‏بود، مى‏بايست چنين گفته مى‏شد: «ولو لا ذلك لم يعلم أحدٌ أنّ له خالقاً»...
10-5- ايشان پس از توضيح مفصّلى درباره فرق شناخت حضورى و حصولى كلّى مى‏نويسد:
بارى، پس آيه مى‏خواهد بگويد آشنايى با شخص خدا در دل همه انسان‏ها وجود دارد و وقتى آثارش را مى‏بيند، آن معرفت زنده مى‏شود. آن معرفت، كسبى نيست، بلكه يك شناخت فطرى است (آشنايى فطرى است) ولى مورد توجّه ما نيست. هر وقت به آن توجه پيدا كنيم، آن آشنايى به خاطر مى‏آيد و زنده مى‏شود.
10-6- ايشان معتقد است كه با اين شناخت، هم اصل وجود خدا براى انسان روشن و آشكار مى‏گردد و هم معرفت امور ديگرى مثل ربوبيّت خدا حاصل مى‏شود. يعنى با اين شناخت، انسان درمى‏يابد كه او صاحب اختيار انسان و جهان است. همه تحت اختيار او اداره مى‏شوند. هيچ كسى و هيچ چيزى از خود، كسى و چيزى نشده است. تمام ماسوى اللَّه تبلور اراده اوست. جهان به خواست او موجود

1.۱: ج ۱، ص ۳۷۶ و ۴۳۸، ح ۸۲۶ و ۱۰۱۵؛ ۱۰: ج ۲، ص ۱۳

صفحه از 109