6. ميرزا حسن على مرواريد (1425ه.ق)
6-1- به عقيده ايشان، همه موجودات مادى - اعمّ از بهشت و جهنم، فرشتگان و شياطين و ارواح و ابدان انسانها - از مادّهاى اوليه به نام «ماء» خلق شدهاند. آن مادّه، جوهر اصلى تشكيل دهنده موجودات است. خداوند متعال، از بخشى از آن ارواح را آفريده و از بخش ديگر - بعد از تبديل كردن آن به خاك - بدنها را خلق مىكند، سپس روح هر بدنى را به آن ضميمه مىكند و به آن شعور و عقل مىبخشد. آنگاه آنها را مكلّف مىسازد و امتحان مىكند. او مىنويسد:
ثمّ بعد خلق الأرواح بألفي سنة وأخذ العهد والميثاق منها، خلق اللَّه تعالى من جزء آخر من المادّة المذكورة - بعد جعله تراباً - لكلّ روح بدناً متناسباً، أي خلق للروح المخلوقة من علّيّين و من العذب الفرات، بدناً من علّيّين و للرّوح المخلوقة من سجّين و الملح الأجاج، بدناً من سجّين. ۱
آنگاه بعد از دو هزار سال از خلق ارواح و اخذ عهد و ميثاق از آنها، خداى تعالى از قسمت ديگر آن آب - بعد از خاك كردن آن - براى هر روحى بدنى متناسب با آن آفريد، يعنى براى روحى كه از عليّين و از آب شيرين و گوارا خلق شده بود، بدنى از عليّين آفريد. و براى روحى كه از سِجّين و آب شور و تلخ، آفريده شده بود، بدنى از سِجّين خلق كرد.
6-2- او معتقد است كه خداوند متعال، دوباره از همان ارواح - بعد از تعلّق به ابدان ذرّى و اعطاى عقل و شعور و اختيار - امتحان گرفت. از نظر ايشان، اصل سؤال و جواب، وقوع تكليف از سوى خدا و اطاعت وعصيان انسانها در عالم ذرّ، با توجه به روايات، امرى واضح و روشن است، امّا چگونگى و جزئيّات آن بر ما روشن نيست. ۲
6-3- وى درباره عدم تجرّد روح بحث مىكند، ادلّه قائلين به تجرّد روح را نقل و نقد مىكند و پس از بيان مباحثى ديگر درباره احوال انسان ذَرّى بعد از اتمام تكليف و امتحان مىنويسد: