حضرت آدم عليه السلام سخن گفته و توضيح مىدهد كه در اين جهت ميان آيه و روايات تعارض وجود ندارد.
إنّ اللَّه تعالى أخرج أوّلاً ذرّية آدم من ظهره، ثمّ أخرج من ذرّيته ذرّيّتهم. و ليس معنى الذرّيّة خاصّاًبما بعد الولادة فى الدنيا. لكن لم يذكر فى الآية إخراج ذرّية آدم، و لم يتعرّض فى النّصوص للتّرتيب المذكور، كغالب القصص القرآنيّة، حيث لا تعرّض فيها لأكثر الخصوصيّات. و لعلّه لعدم مدخلّية ذكره هنا فى غرض الاحتجاج. فبهذا يحصل التّوفيق بين الآية و النّصوص.
و من المعلوم أنّه يجوز رفع اليد فى الجملة عن ظاهر الآيات، اذا ورد تفسيرها عن المعصوم عليه السلام بنصّ صحيح. ۱
خداى تعالى اول ذرّيه حضرت آدم را از پشت او خارج كرد، سپس از پشت ذرّيه او ذرّيه آنها را. و معناى ذرّيه اختصاص ندارد به آنچه در دنيا متولد مىشود. ولى نه در آيه شريفه، از اخراج ذرّيه حضرت آدم سخنى به ميان آمده و نه در نصوص به ترتيب مذكور اشاره شده است. اين عدم ذكر، مانند بيشتر داستانهاى قرآنى است كه در آنها به اكثر خصوصيات تعرّض نمىشود. و شايد به خاطر آن است كه ذكر آن مدخليّتى در هدف احتجاج ندارد. و به اين بيان، تنافى بين آيه و روايات نيز برطرف مىشود.
ايشان در پاسخ به شبهات عالم ذرّ مىنويسد:
اولاً: اين اشكالات عقلى، بر امتناع وجود عالم ذرّ دلالت ندارد، بلكه شبههاى در مقابل دليل است كه نمىشود آن را حلّ كرد. همچنين رمز بطلان آن نيز براى ما معلوم نيست، زيرا عقلها با عالم مادّى مأنوس شده و از درك حقيقت ماسواى عالم مادّه - از عوالم غيبى مانند احوال بهشت و جهنم و برزخ - قاصر است. روشن است كه ميّت در مقابل ما يا در قبرش به انواع عذابها معذّب مىشود و يا به انواع لذائذ متنعّم است، ولى ما از درك آنها به حواسّ ظاهرى خود ناتوانيم.
ثانياً:... حجت بر مردم در اين عالم تمام است، در همين حدّ كه به معرفت