انسان در عالم ذرّ آراء و اقوال دانشمندان قرن 15 - صفحه 90

به معاني فيظهرونها أو يكتمونها. و عند ذلك عرّفهم نفسه فخاطبهم فأجابوه، وأعطوه الإقرار بالربوبيّة، إمّا بموافقة مافي ضميرهم لما في لسانهم أو بمخالفته ذلك.
ثمّ إنّ اللَّه سبحانه ردّهم بعد أخذ الميثاق إلى مواطنهم من الأصلاب، حتى اجتمعوا في صلب آدم و هي على حياتها و معرفتها بالربوبيّة، وإن نسوا ماوراء ذلك ممّا شاهدوه عند الإشهاد وأخذ الميثاق، و هم بأعيانهم موجودون في الأصلاب، حتى يؤذن لهم في الخروج إلى الدنيا؛ فيخرجون و عندهم ماحصّلوه في الخلق الأوّل من معرفة الربوبيّة، وهي حكمهم بوجود ربّ لهم من مشاهدة أنفسهم محتاجة إلى من يملكهم ويدبّر أمرهم. ۱
خداوند، نخست نطفه آدم را - كه ماده اصلى بشر است - بيرون آورده و آن را با عمل تجزيه به عدد بى‏شمار بنى آدم تجزيه كرد. و نصيبى كه بر فرد فردِ بنى نوع بشر، از نطفه پدر بزرگ خود داشتند، معلوم كرد. در نتيجه نطفه‏هاى مزبور به صورت ذرّاتى بى‏شمار درآمد.
آن گاه خداى سبحان، هر يك از اين ذرّات را به صورت انسانى تامّ‏الخلقة و عيناً نظير همان انسان دنيوى - كه اين ذرّه جزئى از آن است - درآورد، به گونه‏اى كه جزئى كه از اجزاء زيد بود، عيناً زيد شد و جزئى كه از اجزاء عمرو بود، عيناً عمرو شد. خداوند، همه را جان داده و صاحب عقل كرد، و به آنها چيزى داد كه بتوانند با آن بشنوند و چيزى كه بتوانند با آن تكلّم كنند و دلى كه بتوانند معانى را در آن نهفته دارند يا اظهار و يا كتمان كنند. حال، يا در موقع خلقت آدم اين عمل را انجام داد و يا قبل از آن. به هر تقدير، در اين موقع خود را به ايشان شناساند و ايشان را مخاطب قرار داد. ايشان نيز در پاسخ به ربوبيّتش اقرار كردند. نكته اصلى آن است كه بعضى‏ها اقرارشان موافق با ايمان درونى‏شان بود، و در بعضى ديگر نبود.
آن گاه - بعد از آنكه اين اقرار را از ايشان گرفت - به سوى موطن اصلى‏شان

1.۸: ج ۹، ص ۳۱۵

صفحه از 109