تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، يك باب از كتاب الحجّة - صفحه 117

* ص 576 - همان حديث، ذيل «فجعل الشهور عدة معلومة»:
اشاره به آيه شريفه: شماره ماه‏ها در نزد خداوند، دوازده ماه است در كتاب خدا، روزى كه او آسمانها و زمين را آفريد: (در) چهار ماه از آنها (جنگ) ممنوع شد. ۱
* ص 579 - همان باب، حديث 17، ذيل «هذا ما اصطفى مهديّنا»:
به نكته انتهايى اين حديث رجوع كنيد.
* ص 580 - همان حديث، ذيل «لما أخذ فى امر محمّدبن عبداللَّه و أجمع على لقاء أصحابه»:
اين امر در حدود سال 762/140 واقع شد، هنگامى كه محمّد الحسنى در كوه‏هاى جُهَينه پنهان شده بود (كه در بخش‏هاى بعدى اين حديث توضيح مى‏دهيم). در زمينه دوره دوم فعاليت محمد - و نه دوره‏اى كه بلافاصله بعد از ملاقاتش با امام صادق عليه السلام بوده است - در نكته انتهايى اين حديث توضيحاتى داده شده است. ۲
* ص 582 - همان حديث، ذيل «فبعث رسولاً الى محمد فى جبل بجهينة»:
رشته كوهى كه از مدينه تا درياى احمر ادامه دارد و به دليل قوم جهينه كه در آنجا مى‏زيسته‏اند، به اين نام ناميده مى‏شود. مرتفع‏ترين نقطه آن جبل رضوى‏ ناميده مى‏شود كه كيسانيه معتقدند محمدبن حنيفه در آنجا ناپديد شد. ۳
مَقَرِّ محمد الحسنى در اين مكان بوده است. ۴
هنگامى كه او مى‏خواست با مردم مدينه سخن گويد، به بخشى از رشته كوه كه به مدينه نزديك‏تر بود، مى‏رفت (همان‏طور كه در بخشى از حديث ذكر شد).
نام ذكر شده در اين حديث يعنى «الاشقر» اشتباه نسخه‏بردارى از كلمه «الاشعر» بوده است. «الاشعر» كوهى واقع در اين رشته كوه است كه به مدينه نزديك‏تر است. ۵
* ص 584 - همان باب، ح 17، ذيل «ينقلها فى ولدهما - يعنى الوصية - لفعل ذلك الحسين»:
در روايت الكافى و در رواياتى كه با تكيه بر اين حديث نقل شده‏اند، در متن «الحسين» آورده، و ما روايت ديگرى نداريم كه بتوانيم آن را مقايسه كنيم، امّا اينطور به نظر مى‏رسد كه لغت بايد «الحسن» بوده باشد، زيرا پاسخ بهترى را به سؤال عبداللَّه‏بن الحسن ارائه مى‏كند: اگر بعد از امام حسين عليه السلام امامت به پسران امام حسن عليه السلام منتقل شده باشد، پس چرا امام حسن عليه السلام پسر خود را براى امامت برنگزيده است، و يا امامت را بين پسران هر دوشان تقسيم نكرده است؟ دليل دوم براى اين ضبط، آن است كه جمله «و لقد ولى و ترك ذلك» براساس قرائت مجلسى ۶ و براساس ترجمه ما، اگر تبديل به «و لقد وليا و ترك ذلك» شود، معناى بيشترى را مى‏رساند، به معنى اينكه «او به عنوان (خليفه) برگزيده شد، امّا از آن انصراف داد.» و اين كارى است كه امام حسن عليه السلام انجام داد.
البته به نظر مى‏رسد كه در ادامه اين جمله، جمله ديگرى بوده است كه حذف شده و اگر مى‏بود متن اين گونه تغيير مى‏كرد: «و او ادامه داد براساس آنچه كه به او امر شده بود و امام حسين را برگزيد، كه حسين جدّ شما و عموى شماست.» زيرا تنها حسين مى‏توانسته عمو بوده باشد. مادر عبداللَّه، فاطمه دختر امام حسين بود،

1.التوبه (۹) / ۳۶

2.رجوع كنيد به الطبرى، جلد ۳، ص ۱۵۷ و ۱۵۶ و ۱۴۸؛ ابن الاثير، جلد ۵، ص ۵۱۵-۵۱۴؛ ابن‏خلدون، جلد ۳، ص ۱۸۷

3.ابن خلّكان، جلد ۴، ص ۱۷۳-۱۷۲؛ معجم البلدان، جلد ۳، ص ۵۱

4.مقاتل، ص ۲۳۱-۲۳۰؛ الطبرى، جلد ۳، ص ۱۶۷؛ ابن الاثير، جلد ۵، ص ۵۲۱؛ ابن‏خلدون، جلد ۳، ص ۱۸۹

5.وفاء الوفا، جلد ۴، ص ۱۱۲۷- ۱۱۲۶؛ معجم‏البلدان، جلد ۱، ص ۱۹۸؛ المغانم المطابة، جلد ۱، ص ۱۶؛ معجم ما استعجم، ج ۱، ص ۱۵۴

6.نگاه كنيد به مرآت العقول، جلد ۴، ص ۱۲۷

صفحه از 131