علاوه بر آن، مروان گفت كه محمدبن عبداللَّه پسر يك كنيز (امولد) نبوده است، چرا كه فرزند كنيز بودن، يكى ديگر از نشانههاى مهدى است. خليفه عباسى منصور، كه نامش عبداللَّه بود، نيز نام پسرش را محمد (المهدى) ناميد كه بعد از او به خلافت رسيد.
امّا ابوالفرج از مسلمبن قتيبه نقل مىكند: «ابوجعفر (منصور) به دنبال من فرستاد. من به نزد او رفتم و گفتم: «محمدبن عبداللَّه قيام كرد و خود را مهدى ناميد. قسم به خدا كه او مهدى نيست. به تو چيزى مىگويم كه پيش از تو به احدى نگفتهام و بعد از تو نيز به كسى نخواهم گفت، به خدا سوگند كه پسر من، آن مهدى كه آن حديث در موردش بيان شده نمىباشد، امّا (من او را چنين ناميدم) من معتقدم چنين نامگذارىاى قدر و منزلت او را خواهد افزود و براى آينده او خوب خواهد بود.» ۱
از تمام آنچه گفتيم، پيداست كه در نيمه اوّل قرن دوم (هشتم ميلادى) نشانههاى خاصّ مهدى (موعود) كاملاً معروف و شناخته شده بوده است. (همانطور كه به صورت دقيق در احاديث بيان شده بود.) (نشانههايى از قبيل) اينكه او از نسل امام حسين مىباشد، مادر او كنيز است (از اين مطلب، حتّى مروان نيز مطّلع بوده است) و اينكه دورهاى خواهد آمد كه او مدتى را در غيبت به سر مىبرد. (و اين دليل آن بوده كه چرا محمّدبن عبداللَّه، به اصرار پدر و هم به تصميم خودش، خود را پنهان مىكرده، با اينكه در دوره بنىاميّه، هيچ ضرورت سياسى براى اين كار وجود نداشته است.)
همچنين به نظر مىرسد كه تنها حديثى كه به ما رسيده و بيان مىكند كه پدر حضرت مهدى، همنام پدر حضرت پيامبر مىباشد، تنها به اين علّت بيان شده كه باقى احاديثى هم كه در مورد حضرت مهدى گفته شده، با اين محمدبن عبداللَّه و المهدى خليفه عباسى قابل اطلاق باشد.