تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، يك باب از كتاب الحجّة - صفحه 125

«... تا آنجا كه مردم از او به نام مهدى ياد مى‏كردند و كسى نام خود او را بكار نمى‏برد.» ۱ شعرا نيز از او با نام‏هاى «المهدى» و «القائم» و «امامى كه بواسطه او سنت زنده خواهد شد» ياد كرده‏اند. ۲ در نامه اول، او به ابوجعفر المنصور خليفه عباسى نوشت: «از محمدبن عبداللَّه، المهدى،...» ۳«...اميرالمؤمنين...» ۴با اين حال، ابن‏كثير مى‏گويد: «محمّد به خود لقب «المهدى» داد، تا القا كند كه كسى كه در احاديث (از زبان پيامبر) نقل گرديده، او مى‏باشد. امّا او اين فرد نبود و آنچه او مى‏خواست و آرزويش راداشت، براى او اتّفاق نيفتاد.» ۵
محمدبن عبداللَّه، ادّعاى خود را در اواخر خلافت بنى‏اميّه مطرح كرد، امّا آخرين آنها، مروان‏بن محمّد (750 / 132 - 744 / 127 حكومت - 692 / 72) كه در زمانش حركت محمّد نيرو و قدرتى يافت، با محمد كارى نداشت، اگرچه محمد بسيار تلاش كرد تا حمايت او را به دست آورد. ابوالفرج اصفهانى به سلسله روايى خودش از عبدالعباس فلسطى نقل مى‏كند: «من به مروان‏بن محمد گفتم: «محمدبن عبداللَّه به شدّت تشنه قدرت است، زيرا او مدّعى است كه خلافت، از آنِ اوست و به خود نيز لقب «المهدى» داده است. (مروان) گفت: او با من چكار دارد؟ (مهدى) نه او است، و نه هيچ‏يك از فرزندان پدر او. مهدى (حقيقى) پسر يك كنيز خواهد بود.» مروان همچنان از او فاصله مى‏گرفت تا هنگامى كه (مروان) كشته شد.» ۶
منظور مروان از بيان اينكه مهدى هيچ يك از فرزندان و نوادگان او نيز نخواهد بود، اين معنا بود كه مهدى از فرزندان و نوادگان امام حسن نخواهد بود يعنى بنو الحسن؛ زيرا او، از فرزندان امام حسين عليه السلام است يعنى بنوالحسين عليهما السلام.

1.مقاتل، ص ۲۴۴ و ۲۰۵؛ طبرى، جلد ۳، ص ۱۵۹-۱۵۸

2.مقاتل، ص ۲۴۵ و ۲۴۴-۲۴۳

3.طبرى، ج ۳، ص ۲۹؛ ابن‏كثير، ج ۱۰، ص ۸۵؛ المبرد الكامل، ج ۴، ص ۱۱۴؛ ابن‏خلدون، ج ۴، ص ۴

4.العقد الفريد، ج ۵، ص ۷۹؛ المبرد، ج ۴، ص ۱۱۴؛ صبح الاعشى، ج ۱، ص ۲۳۲؛ ابن‏خلدون، ج ۴، ص ۴

5.البدايه و النهايه، ج ۱۰، ص ۸۴

6.مقاتل، ص ۲۵۸ و ۲۴۷

صفحه از 131