نگاهى به تاريخ قرآن‏ - صفحه 35

دروغ محض و كذب صريح است، و نمى‏توان آن را به پيامبر صلى اللَّه عليه و آله نسبت داد؛ زيرا ما مى‏بينيم كه مسلمانان پس از دوران عثمان با آن همه اختلاف نژادى و زبان‏هاى گوناگونى كه داشتند، توانستند قرآن را به يك حرف بخوانند؛ پس چگونه مى‏توان ادّعا كرد كه در زمان خود پيامبر اكرم صلى اللَّه عليه و آله با اين كه امّت اسلامى از عرب‏هاى فصيح بودند، يك نوع قرائت براى آنان مشكل و سخت بوده است. ۱؛ اگر امكان كتابت، زمينه را براى قرائت يك‏سان در عهد عثمان فراهم ساخت - آن‏طور كه طحاوى، طبرى و ديگران گفته‏اند - همين امكان در زمان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله فراهم بود و در اين مدّت اتّفاق مهمّى رخ نداده و وضع كتابت و غير آن چندان تغييرى نكرده بود. ۲؛
هفت. عثمان مسلمانان را به تبعيت از قرائت واحد وادار كرد و بزرگان صحابه نظير حضرت على عليه السلام اين اقدام وى را تأييد كردند. حال اگر واقعاً قرآن به حروف هفت‏گانه نازل شده بود، جاى آن داشت كه صحابيان بزرگى چون على عليه السلام با استدلال به روايات نزول قرآن به حروف هفت‏گانه، بر اقدام عثمان اعتراض كنند. همين كه آنان چنين نكردند، خود مؤيد عدم صحت نزول قرآن به حروف هفت‏گانه است. ۳؛
هشت. افزون بر اشكالات گذشته، اصولاً نازل‏شدن قرآن به حروف هفت‏گانه، هيچ معناى معقول و محصّلى ندارد و كسى كه در اين روايات دقّت كند معناى صحيحى به دست نخواهد آورد. ۴.
قرائت‏هاى مختلف با خود، تأييد پيامبر صلى اللَّه عليه و آله (و تأييد الاهى) دارند. تفاوت‏هاى گويشى، مهم نيستند؛ بلكه اين معنا است كه در درجه اول اهميت قرار دارد. تمام قرائت‏هاى مختلف به يك اندازه، معتبرند. آنها به موازات هم وحى مى‏شدند. اختلافات، ظاهراً تنها در بهره‏گيرى از اين مترادف، به‏جاى آن مترادف بوده است. قرائت‏هاى مختلف نبايد تعجب يا ترسى را سبب شوند يا قيل و قال و احساس شرمى را پديد آورند؛ زيرا همه آنها معتبرند، از روزگار پيامبر صلى اللَّه عليه و آله رسيده‏اند و با خود،

1.خويى، البيان، ص‏۱۹۸ - ۱۹۹

2.عاملى، حقائق هامة، ص‏۱۸۲

3.همان، ص‏۱۸۱

4.خويى، البيان، ص‏۱۹۵ - مترجم‏

صفحه از 53