و از آن با احترام ياد كردند.
سوگند به خداوند او درباره مصحف جز با مشورت كامل با ما، كارى نكرد. زيرا او گفت: «نظر شما درباره مسأله قرائات چيست؟ شنيدهام برخى حتى مىگويند: قرائت من از [ قرائت] تو بهتر است؛ اين امر معادل بدعت است.» به او گفتيم در انديشه چه كارى هستى؟ او پاسخ داد: «نظر من آن است كه مسلمانان را بايد برمبناى مصحفى واحد، متحد كنيم تا بدينطريق، اختلافى پيش نيايد.» پاسخ داديم: تدبير نيكويى است. آنگاه كسى پرسيد: «فصيحترين فرد در زبان عربى و آشناترين كس به قرائت قرآن چه كسانى هستند؟» پاسخ دادند: سعيدبنعاص، فصيحترين فرد در زبان عربى است و زيدبنثابت آشناترين كس به قرائت قرآن است.» عثمان گفت: «يكى بنويسد و ديگرى املا كند.» ازاينرو، آن دو تن مشغول كار شدند و عثمان بدينوسيله مسلمانان را برمبناى متنى واحد، متّحد كرد.
[ حضرت] على عليه السلام روايت خود را با اين بيان به پايان مىبرد كه «اگر من در مسند قدرت بودم، همان كارى را مىكردم كه عثمان كرد.» ۱.
شيعيان افراطى، رافضيان، ادّعا كردند كه فرمانروايان بىتقوا، در حدود پانصد آيه از مصحف را حذف كردند، آياتى كه به صراحت تمام، [ حضرت] على عليه السلام را جانشين منصوب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله معرّفى مىكنند.
مؤلّف بيان كرد كه شيعيان تندرو، ادّعا كردهاند كه فرمانروايان بىتقوا، در حدود پانصد آيه از مصحف را حذف كردند؛ آياتى كه به صراحت تمام حضرت على عليه السلام را جانشين منصوب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله معرفى مىكنند. اين ادّعاى شيعيان افراطى، قابلپذيرش نيست. اگر منظور آنان از فرمانروايان، ابوبكر و عمر است كه آيات بيانگر امامت حضرت على عليه السلام را از مصحف حذف كردند، اين مطلب بنا بر دلايل زير بىپايه و اساس است:
يك. چگونه ممكن است ابوبكر و عمر، قرآن را در صدر اسلام تحريف كنند درحالى كه خلافت آنان بر سياست حفظ ظاهر، استوار بوده است و