على عليه السلام و اثبات وصايت و امامت آن حضرت، لبريز بوده است، چرا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به هنگام وفات خود براى تصريح نام على عليه السلام قلم و دوات خواست؟ آيا اثر كلام ايشان از اثر وحى الاهى بيشتر بود؟ ۱؛ اگر شيعيان تندرو معتقدند كه عثمان آياتِ بيانگر امامت حضرت على عليه السلام را از مصحف حذف كرد، اين ديدگاه را به دلايل زير نمىتوان پذيرفت:
1. در دوران خلافت عثمان، اسلام به قدرى توسعه يافته و نيرو گرفته بود كه امكان نداشت عثمان و نه كسى بالاتر از او بتواند چيزى از قرآن را كم كند؛ ۲؛
2. عثمان هنگامى كه بر حذف «واو» از آيه (وَ الَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا يُنْفِقُونَها فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ)؛ و كسانى كه زر و سيم را گنجينه مىكنند و آن را در راه خدا هزينه نمىكنند، ايشان را از عذابى دردناك خبر ده۳؛ اصرار داشت، ابىّبن كعب، صحابى معروف، بهشدت به مخالفت برخاست و عثمان را تهديد كرد كه اگر «واو» را حذف كند، شمشير كشيده و خواهد جنگيد. عثمان ناچار شد از نظر خود بازگردد. ۴؛ حال چگونه ممكن است عثمان، پانصد آيه را از مصحف حذف كند و هيچيك از صحابه لب به اعتراض نگشايد؟
3. اگر عثمان قرآن را تحريف نموده بود، اين عمل بهترين بهانه در دست قاتلان وى بهشمار مىآمد و آنان ديگر نيازى نداشتند كه براى قتل علنى وى، مخالفت با سيره ابوبكر و عمر و حيف وميل بيتالمال و مانند آن را دستآويز خود قرار دهند.
4. اگر قرآن به دست عثمان تحريف شده بود، على عليه السلام آن را به همانگونه كه در زمان پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و دوران ابوبكر و عمر قرائت مىشد، برمىگرداند و اين عمل نهتنها مورد انتقاد و اعتراض كسى قرار نمىگرفت، بلكه در برابر مخالفانش كه همان هواخواهان عثمان بودند، بهترين دليل و مدرك براى وى محسوب مىشد. بهويژه اين كه آن حضرت، دستور داد تيولهاى
1.نك: معرفت، صيانةالقرآن، ص ۷۷
2.خويى، البيان، ص۲۳۷
3.التوبه، ۳۴
4.سيوطى، الدرالمنثور، ج ۳، ص ۴۱۹