عثمان خود را مشغول آن نمود كه دريافت بىواسطه متون گردآورىشده خود را از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله، تضمين كند. او بهطور همزمان، پاياندادن به اختلاف ناشى از قرائتهاى مختلف و فراهمكردن مبنايى براى قرائت واحد را دغدغه خود قرار داد. وجود اين قرائتهاى مختلف، با استناد به صحابهاى كه برخى از آنها چهرههاى شناخته شدهاند، توجيه مىشود. اين امر بدانمعناست كه اسناد آن قرائتها، از اسناد قرائت عثمان متمايز است. حذف قرائات مختلف، هدف اصلى عثمان بود.
حذيفه به عثمان گفت: «چه مىكنى اگر بشنوى كه شخصى از قرائت اين و آن سخن مىگويد و اين همان كارى است كه غيرمسلمانان انجام مىدهند؟ هركارى مىكنى، اكنون بكن.» ۱.
حذيفه گفت: «كوفيان به متن عبداللَّه [ بن مسعود] و بصريان به متن ابوموسى قائلند. سوگند به خداوند، با ديدن اميرمؤمنان، به او سفارش مىكنم كه اين قرائتها را با آب محو كند.» ۲.
عبداللَّه[ بن مسعود] گفت: «اگر اين كار را بكنيد، خدا [ هم] شما را غرق خواهد كرد. امّا نه در آب.» ۳.
عبداللَّه [ بن مسعود]، حذيفه و ابوموسى بر بام خانه ابوموسى نشسته بودند. عبداللَّه [ بن مسعود] به حذيفه گفت: شنيدهام كه چنين و چنان مىگويى. حذيفه گفت: بلى، من به حال جماعتى كه درباره قرائت اين و آن صحبت مىكنند، متأسفم. آنها بسان غيرمسلمانان، اختلاف مىورزند. حذيفه خطاب به ابوموسى اشعرى گفت: عبداللَّهبن قيس! تو بهعنوان حاكم و معلم بصريان اعزام شدهاى. آنها ادب، لهجه و متن تو را اتخاذ كردهاند. به ابنمسعود گفت: تو بهسوى كوفيان مأمور گشتهاى تا معلمشان باشى و آنها ادب، لهجه و قرائت تو را برگزيدهاند. ابنمسعود با تندى گفت: «در اينصورت من آنها را گمراه نكردهام. آيهاى در كتاب خدا نيست، مگر اين كه مىدانم كجا و در چه موردى، نازل شده است؛ اگر بدانم كسى بيش از من در اين مورد مىداند، بهطور قطع بهسوى او مىروم.» ۴.
1.دانى، كتابالمقنع، ص۷
2.كتابالمصاحف، باب اختلاف مصاحف الصحابه
3.همان، ص۱۳
4.ابن ابىداود، كتابالمصاحف، ص۱۴