نگاهى به تاريخ قرآن‏ - صفحه 27

اين [ سخن ابن‏مسعود] كه به اسباب نزول، تاريخ و شرايط نزول آيات اشاره دارد، نشان مى‏دهد كه با چيزى بيش از متن قرآن روبه‏رو هستيم. اين كه كجا و در چه موردى، يك متن وحى شده است، به‏طور مستقيم بر احكام قرآن، تأثير مى‏گذارد. از «ادب» معناى «فقه» مراد شده است. اصطلاح «لهجه» به عادت‏هاى گفتارى عبداللَّه [ بن مسعود] (متن او) اشاره دارد.

منظور از قرائت عبداللَّه [ بن مسعود] ، تفسير او يا تفسيرى است كه به او نسبت داده شده است. متن عبداللَّه [ بن مسعود] كه از فقه و تفسير حكايت مى‏كند، نشان مى‏دهد كه وى اين علوم را در كوفه رشد و توسعه داد. چنانكه نام ابوموسى، علوم مركز بصره را نشان مى‏دهد.
در آيه 187 سوره بقره مى‏خوانيم: (وَ ابْتَغُوا ما كَتَبَ اللَّهُ لَكُمْ). بنا بر روايتى، ابن‏عباس تفسير «ما كَتَبَ» را ليلةالقدر مى‏داند. ابوهِشام رِفاعى‏۱ مى‏گويد: «كَذا قَرَأَها مُعاذ». اين امر نمى‏تواند اشاره‏اى به متن معاذ باشد؛ بلكه تنها به تفسير او اشاره دارد.» ۲.
قرائت‏هاى مختلف از صحابه نقل گرديده‏اند؛ با وجود اين ادعا مى‏شود كه آن قرائات از خود پيامبر صلى اللَّه عليه و آله گرفته شده‏اند:
مردى قرآن را در حضور عمر، قرائت كرد و عمر قرائت او را تصحيح كرد. آن مرد خشمگين شد، ادّعا كرد كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از قرائت او اشكالى نگرفته است. آنها منازعه خود را نزد [ حضرت‏] محمّد صلى اللَّه عليه و آله بردند و زمانى كه آن [ حضرت‏] بر ادّعاى آن مرد مبنى بر اين كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله خود چنين به او تعليم داده است، صحه گذارد. در ذهن عمر ترديد به‏پا شد. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله با درك اين قضيه، بر سينه عمر زد و با تعجب اظهار داشت: شيطان خارج شود، آن‏گاه چنين به تشريح پرداخت: همه اشكال قرائت، تا

1.محمّدبن يزيدبن كثيربن رفاعةبن سماعة، أبوهشام، محدث، فقيه و عالم به قرآن بود. وى از اهالى كوفه محسوب مى‏شود و مدتى قاضى بغداد بود. أبوهشام رفاعى در سال ۲۴۸ هجرى وفات يافت. وى درباره قرائات كتابى تأليف كرد. (ذهبى، سير اعلام‏النبلاء، ج‏۳، ص‏۳۷۷۲؛ زركلى، الأعلام، ج‏۷، ص‏۱۴۴).

2.طبرى، جامع‏البيان، ج‏۳، ص‏۵۰۷

صفحه از 53