مسعود] تلاوت سورهاى را به من آموخت، زيدبن ثابت نيز همان سوره را به من تعليم داد و ابىّ نيز چنين كرد. قرائتهاى اين سه نفر، متفاوتند. از قرائت چه كسى بايد پيروى كنم؟» پيامبر صلى اللَّه عليه و آله سكوت كرد. [ حضرت] على عليه السلام كه در كنار وى قرار داشت گفت: «هركس همانگونه كه آموخته، تلاوت كند. هريك از اين اشكال قرائت پذيرفتنى است و همه آنها به يك اندازه معتبرند.» ۱.
اين پاسخ، اندك كمكى به آن مرد نكرد، امّا پيام كلى آن آشكار است.
اين كه چندين قرائت قرآن به صحابه نسبت داده شده و رواج دارد، مؤمن نبايد آن را مايه بىآبرويى خود بداند. [ حضرت] محمّد صلى اللَّه عليه و آله خود، از وجود چنين چيزى اطلاع داشت و بر تحميل قرائت واحد، پافشارى نكرد. او تفاهم و تحمل دوجانبه را به پيروان خود، توصيه نمود، از آنان مصرانه خواست كه فضلفروشىها و تعصبات تنگنظرانه و بيهوده خود را به پيروى از او كنار بگذارند. همه قرائات صحابه (كه بايد به دارندگان آنها زيد را نيز بيفزاييم) صحيح و به يك اندازه معتبرند.
از آنجا كه مسلمانان كوشيدند تا مصداق قرائتهاى مختلف را كه صحيح و به يك اندازه معتبرند نشان دهند، حديث سبعة احرف، آراى فراوانى را بهوجود آورد.۲
بسيارى تلاش كردند كه احرف مختلف را به موقعيت زبانشناسى مرتبط سازند. بنابراين ادّعا گرديد كه قرآن، به هر هفت لهجه مُضَر يا همان قبيله بزرگ عرب نازل شده است كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله از آن برخاست ۳. اين لهجهها عبارتند از: هُذَيل، كِنانه، قَيس، ضَبَّه، تَيمالرَبّاب، اَسَدبنخُزَيمه و قُريش.
اين نظريه كه منظور از حروف هفتگانه، هفت لهجه هذيل، كنانه، قيس، ضبّه، تيمالرّباب، اسد بن خزيمه و قريش است از جهات زير قابل مناقشه است:
1. عمر، عبداللَّهبن مسعود را از تعليم قرآن به لهجه هذيل منع كرد. حال اگر
1.طبرى، جامعالبيان، ج۱، ص۲۴
2.عالمان، معانى متعددى براى حديث حروف هفتگانه بيان كردهاند. (براى اطلاع از آنها، ر.ك: سيوطى، الاتقان، ج۱، ص۹۲ - ۹۹).
3.سيوطى، الاتقان، ج۱، ص۴۷؛ ابن ابىداود، كتابالمصاحف، ص۱۱