استفاده شخصى خود تهيه كرده بودند. اين مصاحف مختلف، افزون بر وجود قرائتهاى مختلف در آنها، از حيث ترتيب سور نيز با يكديگر متفاوت بودند. بين جمعآورى ابوبكر و عثمان، تمايزى بايد قائل شد؛ زيرا ابوبكر مصحف خود را در صحف جداگانهاى گرد آورد و نظم خاصى در باب سورهها، معين نكرد. اين موضوع به مسلمانان اجازه داده است تا استدلال كنند كه درواقع، دو جمعآورى متمايز خليفهاى درباره متون قرآنى صورت گرفته و انتسابهاى متعارضى در مورد نخستين جمعآورى قرآن مطرح نيست. آنچه را كه ابوبكر ممكن ساخته بود، عثمان تكميل كرد. بههرحال، همين تمايز، مسلمانان را قادر ساخت تا براى اقدام عثمان، انگيزه و نتيجهاى فراهم كنند.
عثمان نظم سورهها را به ترتيبى كه اكنون در اختيار است، سازماندهى كرد. علاوه بر اين، او قرائت قرآن را به يك لهجه محدود كرد؛ يعنى همان لهجه قريش كه قرآن بدان نازل شده بود. تا آن زمان قرائت قرآن به لهجههايى غير از لهجه قريش، بهعنوان يك تسهيل براى تازه مسلمانان جائز بود؛ زيرا در غير اينصورت تا حدّى فشار بر تازه مسلمانان تحميل مىشد؛ تازه مسلمانانى كه در آغاز راه آشنايى با قرآن بودند. بهنظر عثمان اكنون، آن روزها، سپرى شده بود؛ زيرا ادامه آن آزادى، بسيار خطرناك بود و بايد از آن هراس داشت؛ چون، بهويژه در وابستگى محلّى به قرائتى خاص، تعصّبات انعطافناپذيرى وجود داشت كه فروپاشى اتحاد اسلامى، تصور مىگشت و يا حتى به آن منتهى مىشد ۱.
جمعآورى عثمان، زمانى رخ داد كه اختلاف قرائات، زياد شده بود. مسلمانان قرآن را به لهجههاى عربى با آن كثرتى كه داشتند، تلاوت مىكردند. عثمان صحف را در مصحفى واحد، نسخهبردارى كرد؛ سورهها را مرتب نمود و قرائت متن را به لهجه واحدى منحصر كرد. اين لهجه كه چيزى جز لهجه قريش نبود، به اين دليل انتخاب شد كه قرآن به آن لهجه، نازل شده است ۲.
ادّعاى نزول قرآن به لهجه قريش از جهات زير قابل مناقشه است:
1.سيوطى، الاتقان، ج۱، ص۶۰
2.همان؛ قس. ابن حجر، فتح، ج۹، ص۱۸