وجوه و مصاديق «سماء» در قرآن
در قرآن كريم، سماء دو معنا را بر مىتابد: 1. معناى محسوس و مادى 2. معنايى غيرمحسوس و معنوى.
استاد مطهرى مىنويسد:
كلمه «سماء» در قرآن هميشه آن جهت عِلْو است. گاهى به خود باران گفته مىشود، گاهى به ابر، گاهى به بالاتر از ابر و گاهى به امور معنوى . ۱
لذا در آياتى مانند «وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً»۲ و «إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَةٍ الْكَواكِبِ»۳ قرائن حاكى از دلالت معناى نخست است. يعنى آسمان محسوس و مادّى مدّ نظر است. در اينگونه آيات، يا از دخان (دود، گاز) به عنوان مادّه اوّليّه خلقت آسمانها سخن رفته و يا به كواكب و ستارگان و ابر و ديگر نمودهاى مادى اشاره شده است. ۴
امّا در دستهاى ديگر از آيات كه سخن از تدبير امور هستى است مانند: «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَى الْأَرْضِ ثُمَّ يَعْرُجُ إِلَيْهِ في يَوْمٍ كانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَةٍ مِمَّا تَعُدُّونَ» سجده۵ سماء به معناى دوم (غير مادّى) مدّ نظر است و نيز آنجا كه سخن از مَسّ آسمان توسط جنّيان دارد، مانند: «وَ أَنَّا لَمَسْنَا السَّماءَ فَوَجَدْناها مُلِئَتْ حَرَساً شَديداً وَ شُهُباً»۶، سمائى غير از آسمان مادّى مورد توجّه است. ۷
بنابراين در آياتى مانند «هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُمْ ما فِي الْأَرْضِ جَميعاً ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَليمٌ»۸ اگر مراد از ارض و سماء همين زمين و آسمان معهود و محسوس باشد، بايد كره زمين و موجودات آن پيش از آسمانها خلق شده باشند. در حالى كه يافتههاى علم نجوم، اخترشناسى و كيهانشناسى خلاف آن را اثبات مىكنند.
تعابيرى كه در قرآن براى سماء ذكر شده به سادگى ذهن را از معناى معهود و
1.مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى، ج ۲۶، ص ۷۲۲
2.أنبياء (۲۱) / ۳۲
3.صافات (۳۷) / ۶
4.مانند: فصلت (۴۱) : ۱۱-۱۲
5.(۳۲) / ۵
6.جن (۷۲) / ۸
7.ر.ك. التحقيق، ج ۵، ص ۲۲۱-۲۱۸
8.بقرة (۲) / ۲۹