جايگاه تأويل در روايات تفسيرى امام سجاد عليه السلام - صفحه 71

طرح مسأله‏

روش‏شناسى روايات تفسيرى اهل بيت عليهم السلام، ما را به اين نكته رهنمون مى‏شود كه معصومان عليهم السلام در تفسير آيات الاهى، اصول و مبانى مشتركى دارند. اين نكته با در نظر گرفتن اين حقيقت كه ايشان در عين تعدّد، نور واحدند، دور از انتظار نيست. امّا از سوى ديگر، تفسير هر يك از معصومان عليهم السلام، داراى ويژگى‏هاى منحصر به فردى است كه آن را از تفاسير ديگر متمايز مى‏كند. اين ويژگى‏ها بستگى تامّ و تمامى با پارامترهاى زمانى، مكانى و مخاطبان معصوم عليهم السلام دارد كه با ترسيم اين عوامل مى‏توان به تحليل صحيحى از شاخصه‏هاى تفسير معصومان عليهم السلام دست يافت.
در بررسى روايات تفسيرى امام سجاد عليه السلام - كه در سايه ادعيه صحيفه و كتاب زهد و حقوق ايشان مهجور مانده است - با دو ويژگى مهم مواجه مى‏شويم: نخست اين كه حدود نيمى از روايات تفسيرى امام سجاد عليه السلام را تأويل و ارائه معناى باطنى آيات تشكيل مى‏دهد، و ديگر اين كه امام عليه السلام در موارد بسيارى در تفسير آيات، مصاديق آنها را تعيين كرده است. اين نوشتار از طريق بررسى فضاى صدور روايات از جهت سياسى، فرهنگى و اجتماعى و نوع مخاطبان امام سجاد عليه السلام به تحليل دو ويژگى مذكور مى‏پردازد.

اوضاع سياسى دوران امام سجاد عليه السلام‏

امام سجاد عليه السلام در سال 38 هجرى قمرى، در زمان خلافت جدّش امير مؤمنان عليه السلام چشم به جهان گشود. در اين زمان، علاوه بر جنگ صفين كه صورت علنى مبارزه ميان على عليه السلام و معاويه است، تنور مخالفت ها و مبارزات فرهنگى ميان اين دو جبهه داغ بود. پس از شهادت امام على عليه السلام، مسلمانان به جاى بيعت با حسن بن على عليه السلام، با معاويه، به عنوان خليفه پيامبر بيعت كردند. تهديد و تطميع‏هاى معاويه سبب شد كه امام حسن عليه السلام تنها بماند و ناگزير به امضاى صلح‏نامه شود. پس از اين قرارداد، حسنين عليهما السلام به همراه عيال و فرزندان خويش، از جمله امام سجاد عليه السلام، به مدينه

صفحه از 83