بازگشتند. در سالهاى جوانى امام سجاد عليه السلام، معاويه خليفه بود. او در دوران خليفه دوم به حكومت شام منصوب و بسيار مورد عنايت و نوازش خليفه واقع شد. ۱ معاويه از هر وسيله اى براى خاموش كردن نور آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله و فاصله انداختن ميان آنها و امّت استفاده كرد چنانكه از عمل به سنّت پيامبر نهى كرد و اول كسى بود كه بر منابر سبّ على عليه السلام نمود. او چنان بر دوستداران اهل بيت عليهم السلام سخت گرفت كه اگر به كسى لقب «زنديق» مىدادند، بهتر از آن بود كه او را «دوستدار آل محمّد صلى اللَّه عليه و آله» بنامند ۲. در دوران معاويه سختترين فعاليتها عليه اهل بيت عليهم السلام، شيعه، موالى و ايرانيان صورت گرفت كه در نهايت به شهادت امام حسن عليه السلام انجاميد و اين شدّت و سختى، 20 سال يعنى تا زمان مرگ معاويه ادامه داشت ۳.
پس از مرگ معاويه، فرزندش يزيد برتخت حكومت و خلافت پيامبر صلى اللَّه عليه و آله تكيه زد. يزيد آشكارا معصيت مىكرد و حكم خدا را به آسانى ناديده مىگرفت. او بسيار تلاش كرد كه از امام حسين عليه السلام و بنىهاشم براى خود بيعت بگيرد و به اين ترتيب مهر تأييدى بر عملكرد سياه خود بگذارد. امّا هنگامى كه در اين كار توفيقى نيافت، چاره را در كشتن فرزند رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله ديد. وى در دوران كوتاه حكومت خويش كه سه سال و اندى به طول انجاميد، سه برنامه اصلى را اجرا كرد كه هر يك از آنها در تاريخ اسلام بىنظير است: سال اوّل شهادت سيد الشهداء عليه السلام و خاندان و ياران او؛ در سال دوم، قتل عام مردم مدينه و مباح شمردن خون، مال و ناموس مسلمانان بر لشكريانش ۴، و در سال سوم، حمله به بيت اللَّه الحرام و به منجنيق بستن حرم امن الاهى ۵. يزيد اندكى پس از اين هتك حرمت، به هلاكت رسيد و فرزندش معاويةبن يزيد بر جاى او نشست. معاويه از حكومت و خلافت كراهت داشت. لذا به محض رسيدن به خلافت در جمع مسئولين حكومتى خطبهاى خواند؛ بيعت خويش را از گردن مردم برداشت و تعيين
1.شريف قرشى، ج ۲، ص ۳۳۸
2.همان، ج ۲، ص ۳۴۰
3.نك: عماد زاده، ص ۶۸۹
4.الدمشقى، ج ۸، صص ۲۴۱-۲۴۲
5.همان، ج ۶، ص ۲۴۲