* ص 10، همان باب، ح 5، ذيل «يسقط فيها كلّ بطانة و وليجة حتّى يسقط فيها من يشقّ الشعر»:
«بطانه»، كلمهاى است كه درباره دوستان صميمى به كار مىرود. هدف از كاربرد آن در اينجا، اشاره به اين عبارت قرآنى بوده است. «يا ايهاالذين آمنوا لاتتخذوا بطانة من دونكم»۱.
«وليجه»، كلمهاى است كه درباره همراه نزديك به كار مىرود و اشاره به عبارت قرآنى دارد كه فرمود: «ام حسبتم ان تتركوا، و لمّا يعلم اللَّه الذين جاهدوا منكم و لم يتّخذوا من دون اللَّه و لا رسوله و لا المؤمنين وليجة»۲
«من يشقّ الشعر» كسى كه مويى را به دو نيم مىشكافد. كسى كه آن چنان خدعهپرداز است كه حتّى اگر از او خواسته شود تا در معاملهاى مويى بدهد، آن را به دو نيم مىكند و تنها نيمى از آن را مىدهد.
* ص 12، باب «انه من عرف امامه لم يضرّه تقدم هذا الامر او تأخر»، ذيل عنوان باب:
يعنى اگر كسى به درستى امام را تصديق كند، ديگر زمان قيام امام برايش مهم نيست. ارزش اعمال كسى نبايد به خاطر آن كه اين اتّفاق در آينده روى خواهد داد، كم شود. در متن عربى اين عبارت نيز داريم كه «امور را به پيش آورد» (تقدّم)، امّا اين نكته در اينجا و اكنون محور بحث نيست. اين عبارت در اينجا تنها براى تناسب با عبارت «به تعويق انداختن» (تأخّر) آمده است.
* ص 14، همان باب، ح 4، ذيل «محتبياً بسيفك»:
«محتبياً بالسيف»، در زمان جنگ، بر روى زمين مىنشستند، در حالى كه پاهايشان را به روى هم انداخته بودند. (چهار زانو نشسته بودند) و شمشيرى را بر روى سينه نگه داشته بودند.