تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، هفده باب از كتاب الحجّة - صفحه 91

* ص 39، همان حديث، ذيل «فإن اشرك فى الوصية»:
براى مثال از چنين موقعيّتى، رجوع كنيد به حديث شماره 810 كه قبلاً گذشت.
* ص 42، باب فى انّ الامام متى يعلم أن الأمر قد صار إليه، ح 1، ذيل «انّ فيه سنّة اربعة انبياء»:
قمى در اين‏جا مطرح مى‏كند كه به نظر بعضى افراد، امام هفتم (پدر ابوالحسن) آن‏گونه كه ابوالحسن بيان كرده، فوت نكرده است؛ بلكه غايب شده است. يكى از سنّت‏ها اشاره به غيبت دارد. اين سنّت‏ها در بسيارى از احاديث، به مهدى نسبت داده شده است. ۱. در اين‏جا مى‏بينيم كه برخى از افراد شيعه به‏طور اشتباه آن‏ها را به امام هفتم نسبت داده‏اند.
* ص 43، همان باب، ح 2، ذيل «ولكن قد سمعت ما لقى يوسف من إخوته»:
در اين‏جا ابراهيم به بيان اين مطلب مى‏پردازد كه پدرش نمرده است؛ بلكه در غيبت زندگى مى‏كند، بنابراين او اين حق را دارد تا بخشى از ثروت را بردارد، ثروتى كه در غير اين صورت، تنها حقّ برادرش حضرت رضا عليه السلام (امام وقت) خواهد بود؛ اگرچه امام رضا عليه السلام به برادرش ابراهيم توجّه داشت و به مهربانى با او رفتار مى‏كرد و پول مورد نياز براى ادامه زندگى و مخارجش را به او مى‏داد، امّا اكنون ابراهيم دچار اين احساس شده بود كه به او خيانت شده، همان‏گونه كه برادران يوسف به او خيانت كرده بودند.
* ص 44، همان باب، ح 3، ذيل «طلّقتها و قد علمت بموت ابى‏الحسن قال: نعم»:
در واقع امّ‏فروه همسر امام هفتم بود، نه همسر امام هشتم. هشت در اين‏جا نشانگر امّ‏فروه مطلقه است و معناى لفظى خود را ندارد. پدرش او را قسم داده بود

1.رجوع شود: بحار ج‏۵۱ ص ۲۱۵-۲۵

صفحه از 95