جيحان [ جيحون] رود بلخ، [ سيحون] رود چاچ و بعد وخشاب يا اخشاوا. بدين ترتيب برخى از راويان اين خبر، بايستى سيحان و سيحون را ديده، با فرض آنكه تكرار شدهاند، سيحون را از قلم انداختهاند، سپس نام وخشاب يا اخشاوا را تحريف كرده و به اشتباه عبارت «رود چاچ» را به آن اضافه كردهاند.
5) مهران، همان ايندوس است ۱. البتّه نام سه رود آخر كاملاً شناخته شده است.
* ص 131، همان باب، ذيل حديث 8:
شيخ صدوق در تفسير اين حديث اضافه مىكنند كه: [ و دريايى كه جهان را دربرداشت] و اين همان درياى ابسكون است ۲. ابسكون نام جزيرهاى در درياى خزر در خليج نيم مردان است ۳. از اين رو گاهى درياى خزر را ابسكون مىنامند ۴. دريايى كه به آن اشاره شده است، درياى خزر است، نه يك درياى افسانهاى. بعلاوه، خود دريا كه استفاده اندكى براى امام داشته و بخشهايى از آن در منطقه خارجى واقع شده بود، به امام تعلق نداشته، بلكه زمينهاى حاصلخيز ساحل جنوبى دريا كه پيشترها مسلمانان در آن سكنى گزيده بودند، متعلق به امام بود.
1.همان، ص ۳۳۱
2.ر.ك. الفقيه، [ چاپ نجف]، جلد۲، ص ۲۴ = ۹۱/۲۰
3.ر.ك. سرزمينهاى خلافت شرقى، ص ۳۷۶
4.ر.ك. ياقوت، معجمالبلدان، جلد ۱، ص ۳۴۲