تعليقات آيت ‏اللَّه جعفرى بر اصول كافى، هفده باب از كتاب الحجّة - صفحه 98

جيحان [ جيحون‏] رود بلخ، [ سيحون‏] رود چاچ و بعد وخشاب يا اخشاوا. بدين ترتيب برخى از راويان اين خبر، بايستى سيحان و سيحون را ديده، با فرض آنكه تكرار شده‏اند، سيحون را از قلم انداخته‏اند، سپس نام وخشاب يا اخشاوا را تحريف كرده و به اشتباه عبارت «رود چاچ» را به آن اضافه كرده‏اند.
5) مهران، همان ايندوس است ۱. البتّه نام سه رود آخر كاملاً شناخته شده است.
* ص 131، همان باب، ذيل حديث 8:
شيخ صدوق در تفسير اين حديث اضافه مى‏كنند كه: [ و دريايى كه جهان را دربرداشت‏] و اين همان درياى ابسكون است ۲. ابسكون نام جزيره‏اى در درياى خزر در خليج نيم مردان است ۳. از اين رو گاهى درياى خزر را ابسكون مى‏نامند ۴. دريايى كه به آن اشاره شده است، درياى خزر است، نه يك درياى افسانه‏اى. بعلاوه، خود دريا كه استفاده اندكى براى امام داشته و بخش‏هايى از آن در منطقه خارجى واقع شده بود، به امام تعلق نداشته، بلكه زمين‏هاى حاصلخيز ساحل جنوبى دريا كه پيشترها مسلمانان در آن سكنى گزيده بودند، متعلق به امام بود.

1.همان، ص ۳۳۱

2.ر.ك. الفقيه، [ چاپ نجف‏]، جلد۲، ص ۲۴ = ۹۱/۲۰

3.ر.ك. سرزمين‏هاى خلافت شرقى، ص ۳۷۶

4.ر.ك. ياقوت، معجم‏البلدان، جلد ۱، ص ۳۴۲

صفحه از 95